Iranian Futurist
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
محیط زیست
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


نقش پديده خود سامانى وخود مرجعى

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Facebook Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[2011-04-11]   [ جمشيد قراجه داغى]

 


در بازآفرينى آينده يك نظم اجتماعى


(جمشيد قراجه داغى -  فيلادلفيا، ١٣ جون ٢٠٠٦)


 


 پديده خودسامانى self-organization  يكى از مباحثى است كه هرچهارنظـريـــه آوانگارد روز، يعنى - نظريه كوانتم Quantum، نظريه پيچيدگى Complexity، نظريه آشفتگى Chaos، ونظريه سيستمها  Systems Thinking- درشناخت آن به يك دريافت مشترك رسيده اند.


 


يكى ازمهمتـرين دستاوردهاى تئــورى كوانتــــم بازشناخت جهان بصورت يك نظام بازاست كه دائمأ درحال گسترش و افزايش پيچيدگيست. شگفت آنكه مطابق اين نظريه ذره هاى اتمى نيز بطور پويا رفتارى شبيه يك نظام باز و در نتيجه تمايل به نظم و خود سامانى را به نمايش ميگذارند. شايد جالب باشد كه بدانيد  بوعلى سينا در هزار سال پيش در كتاب فلسفه شرق براى  اولين بار امكان شگوفائى ماده  را مطرح كرده است. اهميت اين نكته در اينستكه نگاه بوعلى به ماده نه مثل ارسطوی خاكى و نه مثل افلاطون لاهوتى بوده است.


 


نظريه آشفتگى نيز، علیرغم نام خود، تمايل به نظم را يك پديده طبيعى زائيده عمل جاذبه هاىattractors چهارگانه ميداند كه در تمام شئون طبيعت حضور دارند. هدف تئورى آشفتگى دست يافتن به الگوى رفتارى و رمز پنهانى نظمهاى آشفته است. جان كلام اينكه هرچند نظمهاى پيچيده رفتارى آشفته دارند، اما اين آشفتگى خود نظمى است در بینظمى، كه زائيده يك " نظم ثانوى" است.


 


نظم ثانويه سيستم در يك نظام اجتماعى، يك مجموعه همبسته ازپيشفرض هاى ذهنیست كه درعمق حافظه مشترك يك نظم اجتماعى جاى دارد وهمانند كاركرد جاذبه ها attractors درتئورى آشفتگى، رفتارسيستم را ناخودآگاه هدايت ميكند. مادامیكه نظم ثانوى يك نظام بدون چالش ثابت بماند، رفتار آن نظام علیرغم همه كوشش هاى اصلاحى تغييرى نخواهد كرد و سيستم به بازتوليد رفتار قبلى خود ادامه خواهد داد.


 


استوارت كافمن، (Stuart Kauffman)  يكى ازپايه گزاران فرضيه پيچيدگى، كه بدنبال بازشناخت مبدأ نظم وپديده حيات است، با توجه به شواهدى كه درطول كتاب At Home in the Universe بتفصيل به شرح انها ميپردازد  "خودسامانى" را يكى از نيروهائى ميداند كه ميتوانسته است درپديدارشدن حيات و پروسه تكامل نقشى كارساز داشته باشد.


 


دردونوشتارقبلـى ( کتابهای "مديريت وآناليز سيستمها" و "تفکرسیستمها - مدیریت آشفتگی و پیچیدگی ها") خود بتفصيل نشان داده ام كه چگونه نظامهاى باز تمايل شديدى بحركت بسوى يك نظم پيش ساخته دارند وعلیرغم موانع موجود با سماجت خاصى همانند يك نظام هدفجو انرا دنبال ميكنند. و در اين زمينه ادعا كرده ام كه يك نظام باز درصورتى ميتواند بسوى يك نظم پيش ساخته حركت كند كه در او امكان دانستن بوجود آمده باشد. دانستنى كه لااقل مستلزم داشتن تصويرى دلـخــواه از شكل نهائى سيستم است. چگونگى اين تصويرتوسط فرهنگ يك قوم تأمين ميشود بطوريكه نقش فرهنگ درنظام اجتماعى همانند نقش DNA دريك نظام بيولوژيك است.


 


حركت بسوى اين تصوير پيش ساخته از ديدگاه سيستمها خودسامانى نام دارد كه در بسترساختار فرهنگى يك قوم پديدار ميشود.


 


 ميدانيم كه يكى ازمهمترين ويژگيهاى نوع انسانى، قابليت تصويرسازى يا تفكر انتزاعى است.ا نسانها نه تنها قادرند در ذهن خود تصاويرى ازواقعيتهاى عينى بسازند، بلكه بكمك آنچه كه "هست "ميتوانند " تصاوير خيالى " از آنچه كه نيست بوجود آورند باهم تركيب كند و براى خود از محيط يك" جهانبينى "خاص بسازند. بخش مشترك بين اين تصاوير ذهنى وجهانبينی هاى فردى كه تجليگاه تاريخ يك قوم است فرهنگ ناميده ميشود. قراردادهاى اجتماعى، باورها، و آرمانهاى منبعث از اين فرهنگ بوجودآورنده همان نظم ثانوى است كه منشآ خودسامانى نظامهاى اجتماعى است.


 


نقش اين جنبه از فرهنگ درتعيین رفتار يك نظام اجتماعى بحـديــست كه بقول جهانگيــــرشمس آورى...." ميتوانـــــد طبیعت یک جمع را تنها به داشتن تکلیف وبی اعتنا به داشتن هیِج حقی بارآورد. ميتواند اجتماعى پديد آورد كه جز با زورحكومت پذير نباشد. ميتواند طبيعتى براى يك اجتماع بسازد كه تن به هيچ زورندهد. میتواند سستی وکاهلی وخمودی و کهنه پرستی را جبلی یک اجتماع و تلاش واستقامت ونوجوئی و نوآوری را ذاتی اجتماع دیگری کند. میتواند سستی و کاهلی وخمودی وکهنه پرستی را جبلی یک اجتماع وتلاش واستقامت ونوجوئی و نوآوری را ذاتی اجتماع دیگری کند. میتوتند یک قوم را خریداریک بیت شعریا یک مثل بجای حجت کند، ..... ملتی را وقت شناس ودقیق و ملت دیگری را وقت ناشناس و سرسری بسازد."


 


خودمرجعى  self-reference


 


بلاخره، خودمرجعى ، يكى ديگر ازيافته هاى مهم  تئـــورى كوانتــم، نيز براين امردلالت دارد كه تغييرات در يك نظام باز اتفاقى و بى حساب random  نيست.  نظامهاى بازبدون اعتنا به آنچه درگذشته برآنان رفته است راه آينده را انتخاب نميكنند. حوادث ناگوارتاريخى كوله بارسنگينى ايست كه بسيارى ازجوامع كهن را از پيشرفت وشكوفائى باز ميدارد.


 


ولى گذشته باهمه اهميتى كه دارد، با همه تآثيرى كه ميتواند برآينده داشته باشد اتفاق افتاده است ديگرهيچ عاملى نميتواند آنرا به نحو ديگرى بيآفريند. ازگذشته ميتوان آموخت ولى در چهارچوب آن نبايد اسير ماند. اين اسارت كه درپديده  خودمرجعى متجلى ميگردد دليل دوباره ايست براى تاكيد مكرر اين مهم كه تا مادامیكه اصول سازمان دهنده يك فرهنگ و نظم ثانوى حاصل از آن  بدون چالش ثابت بماند نظامهاى اجتماعى منبعث از اين فرهنگ در تمام سطوح ( گروه، سازمان، و کل نظام ) خود را درخود تكرارخواهند كرد.


 


 بازآفرينى نظم ثانوى براى تغيير رفتارهاى ناخواسته يك نظم اجتماعى الزامی است.


 


ولى باز آفرينى نظم ثانوى وسالم سازى فرهنگى نيازمند به چالش گرفتن باورها و تلاش براى پاكسازى آموخته هاى قبلى و آفرينشابعاد وايده آلهاى جديداست. اين يك پروسه يادگيرى عاطفى وفرهنگى است كه با آموزش كلاسيك تفاوت بنيانى دارد. در اين پروسه سنتها، واصول قبول شده مردمى، و پيشفرضهاى مقدس فرهنگى بصورت جمعى و آشكار مورد شك وسؤال قرارميگيرد تا با واقعيت هاى جديد همگام گردد. متأسفانه در اينجاست كه بزرگترين مانع شكوفائى جوامع سنتى آشکار ميگردد. دراكثراين اجتماعات نه تنها شك كردن به "مقدسات مردمى!" مجاز نيست بلكه گناهى است نابخشودنى كه ميتواند مجازات مرگ داشته باشد. ارعاب فرهنگى موثرترين اسلحه اى است كه نيروهاى مكتبى، چپ و راست، در طول تاريخ  براى حفظ منافع خود بكار گرفته اند. بهترين متفكران ما بارها به بهانه "توهين به اعتقادات مردمى" تكفير و به دست اوباشان معدوم شده اند. تعجبى ندارد كه ما با اينهمه توانائى هنوز اندرخم يك كوچه ايم. 


 


براى رهائى ازدورباطل عقب ماندگى ابتدا بايد ازشرارعـا ب فرهنگى آزاد شد. ازبين بردن ارعاب فرهنگى براى شكوفائى يك نظام اجتماعى بقدرى حياتى است كه پرداخت هر گونه هزينه اى را مجاز ميسازد. زيراكه پيشرفت جوامع انسانى درهمه زمانها مديون كسانيست كه شهامت آنرا داشته اند كه بنيانى ترين و مقدس ترين اصول قبول شده مردمان خود را مورد سؤال قراردهند وافكارو فرهنگ مردمى را با واقعيت هاى زمان خود آشتى دهند.عوامفريبى، و صدوراحكام سطحى و توده پسند، كه يكى از خصوصيات بارز مدعيان روشنفكرى زمان ماست، خود مانع اصلى بازسازى نظم ثانوى است.


 


باز آفرينى آينده


 


گفتيم كه سيستمهاى فرهنگى-اجتماعى، درحالت آزادگى نظامهاى خود مرجعى هستند كه بطور خود سامان، به شكوفائى ميرسند. اين سيستمها بصورت مفعول با پيرامون خود همرنگ نميشوند بلكه  بطور فعال وبا ثأتيرگزارى متقابل برمحيط خود هماهنگ با ان توسعه مييابند. ولى نظامهاى مكتبى و سنتى در غياب يك پروسه تحول عاطفى ويادگيرى دسته جمعى با سماجت به تكرار نظمى كه درعمق حافظه مشترك و ناخود آگاه فرهنگى ان ذخيره شده است ميپردازند. براى تغيير بنيانى دررفتار اينگونه سيستمها، بايد كه نظم ثانوى يا تصوير مشترك ان تغيير يابد .


 


درجه موفقيت هر كوششى در بازسازى يك نظام اجتماعى ، در تمام دوران و بدون استثنا، به اين ارتباط داشته است كه تا چه حد اين كوششها توانسته است در تصاوير ذهنى افراد اجتماع خود نفوذ كند و در بازسازى تصوير مشترك آنان كار ساز باشد. روابط پايدار بين اعضاى يك نظام را نميتوان به سادگى به چالش گرفت اين مهم نيازمند فراهم ساختن زمينه مساعد واستفاده ازيك پروسه طراحى براى مشاركت بازيگران اصلى در بازآفرينى آينده است. اين يك شعارروشنفكرانه و توده پسند نيست بلكه تاكيد برشناخت اين واقعيت است كه انسانها موقعى به ايجاد يك نظم جديد بين خود رضايت ميدهند كه خود به نحوى درايجاد آن نظم دستى داشته باشند و آماده پرداخت هزينه هاى ناشى ازبهم خوردن نظم موجود باشند.


 


شكست هاى پى درپى ما درمقابله با چالش هاى اجتماعى فقط بخاطر ناتوانى درحل مسائلى كه با آن مواجه ميشويم نيست بلكه در ناتوانى ما در شناخت مسئله ايست كه ميبايست با آن درگير شويم. در واقع مشكل واقعى ما عدم شناخت از مشكل واقعى است.  ما به خوبى ياد گرفته ايم كه با استفاده از ابزارهاى حرفه اى مسائل از پيش ساخته و پرداخته را كه از قبل بطورمجازى برايمان تعريف شده اند حل كنيم ولى هرگزيــــاد نگرفتـه ايـم كه مسئله واقعى يك پديده را بشناسيـــم و با آن روبرو شويم، مشکل واقعى شناخت آينده ايست كه در وضع حال مستتر است. آينده اى كه حاصل منطقى عملكرد امروز و بيانگر علل همبسته بى سامانى وآشفتگى نظم موجود است.


 


بازآفرينى نظم ثانوى با شناخت ماهيت اصلى نابسامانى نظم موجود و مشاركت در طراحى يك آينده دلخواه (Idealized Design) آغاز ميشود.


 


طراحى يك نظم يا يك آينده دلخواه با اين فرض آغاز ميشود كه نظم موجود بطور ناگهانى از بين رفته است ولى محيط آن بدون هيچ تغييرى برجاى مانده است. طراحان موظف هستند نسل بعدى سيستم را كه جانشين نظم فعلى خواهد شد  بدون توجه به محدوديت هاى موجود بنحوى از نو بيافرينند كه مانع ظهور مجدد اشفتگى و بى سامانی نظمى كه از بين رفته است باشد. البته نظم آينده بايد از لحاظ فنى موجه، قابل اجر اواز نظرمالى خودكفا باشد.


 


تجربه ما در موسسه INTERACT واجراى  دهها طرح مشابه  نشان داده است  امكان رسيدن به توافق بين  بازيگران يك سيستم در طراحى يك نظم دلخواه از هرروش ديگرى بيشتر است، زيرا كه در اكثر مواقع  منشآ اصلى اختلافات زائيده محدوديتهايست كه افراد با توجه به شرايط خاص خود آنراساخته و پرداخته اند. در غياب اين محدوديت ها امكان رسيدن به يك توافق ازهرمورد ديگر بيشتر است.


 


آفرينش يك آينده ايده ال معرف اين مهم خواهد بود كه نورى در انتهاى راه ديده ميشود، وجايگزينى براى آشفتگى موجود درغياب محدوديتهاى نظام موجوداست. درنتيجه ميبايست توجه را به شناخت و برطرف كردن محدوديت ها گذاشت.   ولی دست نيافتن به يك نظم دلخواه حتى در غياب محدوديت هاى موجود، معرف اين واقعيت تلخ خواهد بود  كه مشکل واقعى درخود ماست و بايد كوششها را ابتدا از خود شروع كنيم. بلاخره توافق برسريك نظام دلخواه  كه از طريق مشاركت درطراحى يك آينده ايده ال بدست آمده باشد تصوير مشترك شركت كننده ها را از يك نظم دلخواه بطور غيرقابل برگشتى متحول ميسازد. اين همان باز آفرينى نظم ثانويست.   


 


References


 


Boulding, Kenneth E., The image, Ann Arbor: University of Michigan Press, 1956.


Dewey, John, Freedom and Culture. New York: Prometheus Books, Great Books in Philosophy, 1989.


Forrester, Jay W., “Counter Intuitive Behavior of Social Systems” Technology Review, Vol. 73 No. 3 Jan. 1971, pp. 52-68.


Gleick, James, CHAOS: Making a New Science. Viking Penguin Inc: New York, 1987.


Gharajedaghi, Jamshid, Systems Thinking, Managing Chaos and Complexity a Platform for Designing Business Architecture: Boston, Butterworth Heinemann, second edition.


Kauffman, Stuart, At Home in the Universe, New York: Oxford University Press, 1995.


Wheatley, Margaret  j., Leadership and New  Science  San Francisco: Berrett-Koehler Pub. Reprint 1994.


Wolf, Fred Alan, Taking the Quantum Leap  New York: Harper & Row 1989.


Wolfram Stephen. New Kind of Science Canada: Wolfram Media inc., 2002.


 


 


 


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ / Thursday 21st November 2024

جمشيد قراجه داغى

+ پيرو تفكرى دربارۀ وقايع اخير ايران  جمشيد قراجه داغى

+ تفكرى در باره وقايع اخير ايران  جمشيد قراجه داغى

+ اصـل چنـد بُعـدی بـودن سیـستـم هـای اجتمـاعــی- فرهنگـی (نظـام های اجتمـاعــی).  جمشيد قراجه داغى

+ ابعــادِ سیـستـم هـایِ اجتماعـی- فـرهنـگـی  جمشيد قراجه داغى

+ باورهاى دروغين  جمشيد قراجه داغى

+ تفکرﺳﻴـﺴﺘـﻢﻫﺎ- ﺯﺑﺎﻧﻰ ﻛﻞ ﻧﮕﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﺭﻙ ﺁﺷﻔﺘﮕﻰ ﻭ ﭘﻴﭽﻴﺪگی  جمشيد قراجه داغى

+ نقش پديده خود سامانى وخود مرجعى   جمشيد قراجه داغى

+ چكيده اى ازيك نوشته طاغوتى در بحبوحه انقلاب شكوهمند   جمشيد قراجه داغى

+ فرهنگ در نقش “نظام عامل” و تنظيم كننده رفتار اجتماعى  جمشيد قراجه داغى

+ ايران ما نيازمند يك تحول فرهنگى است، چالشى دشوار كه گذشته از شهامت آگاهى نيز مى طلبد   جمشيد قراجه داغى

+ گفتگوئى در باره فرهنگ ايران ميانه  جمشيد قراجه داغى



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995