Iranian Futurist
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
محیط زیست
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


چرا جوامع، سازمان ها و سیستم ها تصمیم های فاجعه آمیز می گیرند؟

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[2013-01-29]   [ عزیز علیزاده]


 


در این مقاله سعی شده است عوامل مهم و موثر در تصمیم های گروهی فاجعه آمیز  بررسی شوند. برای جواب دادن به سئوال اصلی که عنوان مقاله را نیز تشکیل می دهد، چهار حالت در تصمیم گیری های فاجعه آمیز  تقسیم بندی و تعریف شده اند:


 


·         گروه یا جامعه مورد نظر ممکن است در پیش بینی مشکل و تعریف مسئله قبل از به وقوع پیوستن آن دچار خطا و ناتوانی شود.


·         بعد از به وقوع پیوستن مشکل، گروه تصمیم گیر در درک و شناخت مشکل و مسئله ناموفق باشد.


·         بعد از درک و شناخت مسئله ، گروه نتواند راه حل مناسب را بیابد.


·         گروه برای حل مسئله سعی و تلاش فراوانی بکند ولی در مرحله عمل ناموفق باشد.


 


بطور کلی چنانچه بدانیم چرا جوامع، سازمان ها و سیستم ها تصمیم های فاجعه آمیز می گیرند می توانیم این دانش را برای کمک به گروههای تصمیم گیر بکار بریم.


 موضوع تصمیم گیری غلط گروهی بسیار مشابه تصمیم گیری غلط انفرادی است. افراد معمولا تصمیم  های غلطی می گیرند. به عنوان مثال ازدواج ناموفقی را پیش می گیرند، سرمایه گذاری غلطی انجام می دهند یا در تجارت دچار ورشکستگی می شوند. ولی در تصمیم گیری های  غلط گروهی عوامل دیگری نیز وجود دارند که یکی از آنها تضاد علایق تک تک اعضا است که در تصمیم گیری انفرادی وجود ندارد.


 بنابراین اینکه چرا بعضی از جوامع، سازمان ها و سیستم ها تصمیم های فاجعه آمیز می گیرند، سئوال بسیار پیچیده ای است که جواب مشخصی نداشته و هیچ توافقی برای جوابهای ارائه شده به این سئوال وجود ندارد. با این وجود چهار حالت فوق می تواند روش خوبی در تفکر برای یافتن جواب ارائه دهد.


 الف ) حالت اول چنین بود که گروه ممکن است تصمیم های فاجعه آمیز بگیرد بخاطر اینکه  قادر به پیش بینی مشکل و مسئله قبل از بوقوع پیوستن نیست. چندین دلیل برای ناتوانی در پیش بینی مشکل می تواند دخیل باشد.


 نخست اینکه گروه برای اولین بار با چنین مشکلی مواجه می شود و هیچ تجربه قبلی در این مورد نداشته است. لذا هیچ حساسیتی نسبت به امکان ظهور مشکل نخواهد داشت. به عنوان مثال آتش سوزیهای جنگل ها و مراتع در ایالت های غربی آمریکا بسیار اتفاق می افتد لذا همواره سرویس های آتش نشانی در برابر این حوادث و اطفا حریق آماده و با تجربه هستند. در حالی که ایالات شرقی آمریکا که بسیار مرطوب هستند هیچ تجربه و حساسیتی در زمینه وقوع آتش سوزی جنگل ها ندارند.


  دلیل دوم اینکه شاید جوامع و سیستم ها علی رغم داشتن تجربه آن را از یاد برده باشند. به عنوان مثال با وجود اینکه تجربه شوک نفتی 1973 در اذهان بسیاری هنوز وجود دارد و مطالب بسیاری درباره آن نوشته شده است، ولی بسیاری از کشورها از جمله آمریکا، ناوگان حمل و نقل مربوط به مواد ضروری خود را از کامیون ها و خودروهای پر مصرف انتخاب می کنند که در برابر تحریم و کاهش بنزین بسیار حساس و شکننده هستند.


  دلیل سومی که جوامع و سیستم ها در پیش بینی مشکل فراروی خود دچار خطا می شوند، مقایسه غلط و نادرست موقعیت فعلی با موقعیت های قبلی است . زمانی که ما در موقعیتی ناآشنا و ناشناخته قرار می گیریم بیشتر اوقات سعی در مقایسه آن با موقعیت های قدیمی مشابه می کنیم. این روش خوبی است به شرط اینکه موقعیتهای مذکورقابل مقایسه بوده و تشابه داشته باشند. ولی اگر دلیل و برهان ما بر اساس مقایسه غلط استوار باشد آنگاه نتیجه آن تصمیمهای فاجعه آمیز خواهد بود. مثال این مقایسه غلط رفتار مهاجران نروژی (وایکینگ ها) به ایسلند در سال 871 قبل از میلاد مسیح می باشد. کشور نروژ خاک حاصلخیزی برای رشد گیاهان و علفزار دارد که در برابر فرسایش باد و آب مقاوم است. ولی خاک جزیره ایسلند به سبکی پودر تالک است. لذا وایکینگ ها به اشتباه شروع به تخریب جنگل ها برای ایجاد مراتع و چراگاه برای حیوانات خود کردند که در نتیجه آن در طول چند نسل، بیش از نصفی از خاک جزیره ایسلند دچار فرسایش باد و آب شد و به اقیانوس ریخته شد و در نتیجه ادامه حیات وایکینگ ها را دچار چالش عظیمی کرد.


 ب)  حالت دوم : در این حالت ممکن است جامعه یا سیستم مورد نظر ظهور مشکل و مسئله را از قبل پیش بینی بکند ولی در درک مشکل و شناخت مشکل دچار خطا شود. سه دلیل عمده در عدم درک و تشخیص مشکل بشرح ذیل هستند:


 ابتدا اینکه اصل و ریشه بعضی از مسائل و بحران ها به طور دقیق غیر قابل درک هستند. برای مثال مواد غذائی محلول در خاک که عامل اصلی حاصلخیز بودن آن است قابل دیدن نیستند و فقط امروزه با آزمایش های شیمیائی می توان آنها را اندازه گرفت. در استرالیا و قسمت هائی از آمریکا (جنوب و غرب) و بسیاری از موقعیت های جغرافیائی دیگر این مواد غذائی به دلیل باران های متوالی از لایه های سطحی خاک شسته می شوند و با کشت هر نوع محصولی مردم درواقع اندک مواد غذائی باقی مانده را نیز تمام می کنند. بنابراین کشاورزی با بحران جدی و نابودی مواجه می شود. برای مهاجران اولیه استرالیا و آمریکا این مسئله غیر قابل تشخیص بود.


 دلیل عمده بعدی در غیر قابل درک بودن مسائل و بحران ها گسترش و ادامه یافتن تدریجی این موضوعات و بحران ها است . مثال عمده این تغییرات در جهان امروزی، گرم شدن جو زمین است که به طور آهسته در طول دهه گذشته هر سال به طور متوسط  دمای جو زمین 17/0 درجه افزایش یافته است. البته این افزایش دما دچار نوساناتی است که هرسال متغیر بوده و در بعضی سال ها با افزایش دما و متقابلا" در بعضی سال ها با کاهش دما روبرو بوده ایم. بخاطر همین بسیاری از افراد حتی بعضی دانشمندان از قبول اینکه دمای کره زمین در حال افزایش است طفره می روند.


 دلیل آخر فاصله مدیران با سازمان یا سیستم تحت مدیریت خود است. به عنوان مثال دفتر مرکزی شرکت تخته و الوار ایالت مونتانا در ایالت سیاتل مستقر می باشد. لذا به دلیل اینکه مدیران این شرکت نظارت و تماس مستقیم با کارهای اجرائی ندارند،از درک مسائل موجود عاجزند. مثلا" بیشتر مدیران از مشکل وجین علفهای هرز در جنگلهای متعلق به شرکت آگاهی و شناخت کافی ندارند.


 پ ) در حالت سوم که باعث شگفتی و حیرت بسیاری نیز شده است، جامعه یا سیستم مشکل را تشخیص می دهد ولی هنگام تلاش برای حل مشکل دچار ناتوانی می شود. اینگونه ناتوانی ها متناوبا" بدلیل تضاد علایق و منافع مردم آن جوامع و یا اعضای سازمان بوجود می آید که اقتصادانان از آن تحت عنوان رفتار عقلانی یاد می کنند. بعضی از مردم ممکن است دلیل منطقی برای اقداماتی که در جهت منافع و علایق خود انجام می دهند، حتی اگر این اعمال باعث آسیب و صدمه به بخش های دیگر جامعه شود، داشته باشند. اینگونه اعمال برای یک فرد نوعی منافع بیشماری دارد. بنابراین بسیاری از افراد تمایل زیادی به انجام چنین اقداماتی دارند. از سوی دیگر در نظر  آنها آسیبی که به سایرین وارد می شود غیر قابل درک بوده و ناچیز می باشد.  لذا دیگر افراد جامعه نسبت به آسیب و صدمه ای که به آنها وارد شده است آگاهی پیدا نکرده و در نتیجه اعتراض نمی کنند. به عنوان مثال در یکی از ایالت های آمریکا، شرکت های فعال در استخراج مواد معدنی، زباله ها و مواد زائد کارخانجات خود را که عمدتا" مواد سمی و خطرناک هستند به رودخانه ها و محیط زیست رها می کردند و تنها دلیل کار خود را عدم وجود قوانین ایالتی برای منع چنین اقداماتی می دانستند. بعد از اینکه این قوانین توسط دولت فدرال وضع شد این شرکت ها برای فرار از هزینه هنگفت پاکسازی و تصفیه فاضلاب ها اعلام ورشکستگی کرده و این هزینه را به گردن سایر اعضای جامعه انداختند. به مثالهای دیگری در زمینه تضاد منافع می توان اشاره کرد که بطور اختصار شرح داده می شود.


 یکی از این مثال ها بر موقعیت هائی دلالت دارد که اعضای یک جامعه شروع به تخریب یا مصرف منابع عمومی مثل ماهی های اقیانوس ها و علفزارهای موجود در یک کشور می کنند. در اغلب موارد هیچ قانون مشخصی برای اعمال محدودیت در این زمینه ها وجود ندارد. تحت چنین شرایطی هر عضو جامعه (مصرف کننده) چنین استدلال می کند که اگر من از این منابع استفاده نکنم، مصرف کننده یا عضو دیگر جامعه و سیستم این کار را خواهد کرد. لذا دلیلی برای نگران بودن از مصرف بی رویه این منابع وجود ندارد. نتیجه چنین تفکری کاهش یا حتی نابودی منابع عمومی برای یک جامعه خواهد بود.


 مثال دیگر برای تضاد منافع بین اعضای جامعه زمانی است که اعضای جامعه یا مصرف کننده های مورد بحث دورنگری و آینده نگری نسبت به حفظ و حراست منابع ندارند. به عنوان مثال امروزه شرکت های بین المللی مشغول تخریب جنگلهای تحت اجاره خود در مناطق استوائی هستند و به محض تمام شدن این منابع به کشورهای مجاور نقل مکان می کنند. شرکت های فوق استفاده از منابع تحت اجاره را حق خود می دانند و از آن  منافع بیشماری بدست می آورند ولی هرگز نسبت به این موضوع دورنگری نداشته و نمی دانند که با انهدام این منابع صدمه دراز مدت بر خود و جوامع مناطق استوائی وارد می کنند.


 مثال دیگر در تضاد منافع بین اعضای حامعه و سازمان بر موقعیتهائی دلالت می کند که نخبگان و تصمیم سازان جوامع یا سازمان ها، منافع خود را جدا از منافع عموم می دانند. شرط اصلی به وجود آمدن چنین موقعیتی در واقع جداسازی منافع نخبگان و تصمیم سازان از منافع بقیه افراد جامعه است. به عنوان مثال مدیران اجرائی شرکت انرون با غارت خزانه شرکت کلیه صدمات را به سمت بقیه اعضای سازمان و حتی جامعه هدایت کرده و منافع شخصی خود را مد نظر قرار دادند.


ناتوانی درحل مسائل به دلیل تضاد منافع بین نخبگان و بقیه جامعه در کشورها و جوامعی که نخبگان نمی توانند خود را از نتایج عملکرد خود دور نگه دارند، پدیده نادری است. به عنوان مثال در کشور هلند اکثر زمینهای مسکونی اطراف دریا پائین تر از سطح دریا قراردارند. کلیه شهرها و مناطق مسکونی ساحلی توسط سدها و آب بندها محافظت می شوند. لذا چنانچه سدها بشکنند فقیر و غنی همه در خطر خواهند بود و چنین نیست که صدمه این حوادث فقط متوجه فقرا و افراد معمولی باشد. به همین خاطر  در هلند، تصمیم گیران بخوبی می دانند که هرگز نمی توانند خود را از عواقب تصمیم های خود مجزا و منفک سازند. لذا همواره به گونه ای تصمیم می گیرند که حداکثر مردم و خود از نتایج آن بهره ببرند.


مثال های ارائه شده موقعیت هائی را نشان داد که در آنها جوامع ناتوان از حل مسائل هستند چرا که وجود مسائل برای عده ای منافع فراوانی داشته و شاید هم به نظر آنها چنین مشکلاتی ضروری باشند. این مثال ها توضیح رفتاری بود که تحت عنوان رفتار عقلانی از آن یاد می شود. درست بر عکس آن رفتار غیر عقلانی است که توسط اقتصاددانان به این اسم شناخته شده است. رفتار غیر عقلانی اغلب زمانی به ظهور می رسد که همه ما توسط تضادهای ارزشی شخصی از همدیگر جدا می شویم. ممکن است قویا"  به وضعیت فعلی خود خو گرفته باشیم. زیرا این وضعیت با ارزشهائی که به آن معتقدیم سازگاری دارد.


 رفتار غیرعقلانی همچنین می تواند ناشی از تضاد بین انگیزه های کوتاه مدت و بلند مدت افراد باشد. امروزه میلیاردها نفر در جهان زیر خط فقر زندگی می کنند و شاید تنها فکر آنها  فراهم کردن غذای روز بعد برای افراد خانواده باشد. به عنوان مثال در مناطق استوائی ماهیگیران با استفاده از دینامیت و سیانور مشغول ماهیگیری هستند. این کار آنها باعث از بین رفتن اکوسیستم مناطق مذکور و همچنین آینده زندگی خودشان می شود. ولی حتی با آگاهی از این خطرات بدلیل در مضیقه بودن دست به چنین اقداماتی می زنند.


  دلیل آخر رفتار غیر عقلانی و ناتوانی در حل مسئله شاید ناشی از انکار روانی باشد. اگر شما موضوع یا مسئله ای را درک کرده باشید که به یاد داشتن آن تحمل ناپذیر و ناخوشایند باشد بطور ناخودآگاه برای رها شدن از این ناخوشایندی آن موضوع را کلا انکار می کنید و این انکار و پاک کردن صورت مسئله نتایج  وخیمی به دنبال خواهد داشت. به عنوان مثال در یکی از ایالتهای امریکا از ساکنان مناطق مسکونی در پشت سد بزرگی درباره احتمال شکسته شدن سد مذکور سئوال شد . نتایج بدست آمده بسیار جالب بود زیرا ترس از شکسته شدن سد در بین  افرادی که دورتر زندگی می کردند ولی در مسیر سیلاب قرار داشتند بسیار کم بود. اما این ترس و وحشت بین ساکنان مناطق نزدیک به سد بیشتر احساس می شد. جالبت تر از همه اینکه بین کسانی که خانه و محل مسکونی آنها تقریبا" چسبیده به سد بود این ترس و وحشت اصلا" وجود نداشت. علت اصلی این مسئله همان انکار روانی است. انکار روانی ممکن است در توضیح اینکه چرا بعضی جوامع دربرابر مشکلات و چالش های واضح و روشن دچار خطا و ناتوانی می شوند نیز بکار رود.


 ت) آخرین حالت در تصمیم گیری های فاجعه آمیز زمانی است که سعی و تلاشهای انجام شده برای حل مشکل موفقیت آمیز نیست. دلایل واضح و آشکاری را می توان برای چنین پیامدهایی بر شمرد.


 ممکن است مسئله به قدری سخت و مشکل باشد که که فراتر ازتوانائی های ما برای حل آن باشد. به عنوان مثال در یکی از ایالت های آمریکا سالانه میلیونها دلار برای وجین علفها و بوته های هرز موجود در جنگل ها هزینه می شود. علت این هزینه هنگفت عدم درک درست مسئله نیست بلکه علفها و بوته های مذکور ریشه های بسیار کلفت و بلندی دارند که چیدن و کندن آنها با دست امکان پذیر نیست و می بایست از محلول ها و مواد شیمیایی استفاده شود که گران قیمت هستند.


 اغلب ما در حل مسائل دچار ناتوانی می شویم زیرا اقدامات انجام شده در برابر مسئله کافی نبوده یا دیر انجام شده است. به عنوان مثال روباه هائی که توسط اروپائیان به کشور استرالیا آورده شده بودند در مدت چند سال باعث از بین رفتن بسیاری از دام و طیور و پستانداران در این کشور شدند  زیرا در محیط زیست و حیات وحش استرالیا حیوانی که کشنده و از بین برنده روباه باشد وجود نداشت. در نتجیه تعداد این روباه ها به طور باورنکردنی افزایش یافت و باعث خسارت های هنگفتی شد. دولتهای ایالتی و مرکزی استرالیا در ابتدای مسئله اقدامات جدی و کافی در این زمینه انجام ندادند و سعی وتلاش دیر هنگام آنها هم تاثیر چندانی نداشت. زیرا بسیاری از این روباه ها توسط افراد ناآگاه به صورت پنهانی به جزایر اطراف از جمله تاسمانی برده شدند و هنوز هم ساکنان این جزایر با این مشکل دست به گریبان هستند.


  در پایان باید گفت که جوامع انسانی و حتی گروه های کوچکتر ممکن است که تصمیم های فاجعه آمیز بگیرند و دلایل آن همان طور که شرح داده شد، ناتوانی در پیش بینی مسئله، ناتوانی در درک مسئله هنگام به وقوع پیوستن آن، ناتوانی در تلاش برای حل مسئله و نهایتا ناتوانی در انجام اقدامات عملی است. مثال های عنوان شده شاید به نظر کمی بدبینانه به نظر رسند. ولی به خوبی می دانیم که جوامعی بوده و هستند که در حل مشکلات خود با ناتوانی های فوق الذکر مواجه نیستند و با موفقیت به حل مسائل و مشکلات خود مبادرت می ورزند. هدف اصلی از بیان مطالب بالا استفاده و عبرت گرفتن از تجربیات جوامع و سازمان ها در تصمیم گیری انفرادی و گروهی خودمان است تا هرچه بیشتر از وقوع حوادث و فاجعه هائی که می توانستند تحت کنترل باشند، جلوگیری کنیم.


 


مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ / Thursday 21st November 2024

دانش نو

+ ۹ نکته که باید درباره هوش مصنوعی بدانید bbv

+ مطالعه دانشگاه استنفورد: با تغییرات هوش مصنوعی انسان‌ها نگران موقعیت خود هستند یسنا امان‌پور

+ دستور کار انسانى جديد / مقالا ای از کتاب انسان خداگونه يووال نوح

+ پلورالیسم چیست؟ قیصر کللی

+ اعضای مصنوعی رباتیک نرم مبتنی بر میکروسیالات، به کمک بیماران دیابتی می‌آیند ´-

+ مهارت تصمیم‌گیری چیست؟ هرمز پوررستمی

+ هوش مصنوعی توزیعی و تجمیعی چیست؟ 

+ تاثیر ابزارهای هوشمند بر کنترل شیوع بیماری‌های فراگیر. 

+ موانع خلاقیت کدامند؟ هرمز پوررستمی

+ نیازی بدون پاسخ! نوآوری اجتماعی را وارد کنیم!  سعید قاسمی زاده تمر

+ مهارت بهتر است یا مدرک دانشگاهی حمیدرضا تائبی

+ علم و اخلاق در گفت‌وگو با دکتر موسی اکرمی؛ دکتر موسی اکرمی

+ مدیریت آینده نگر در ICT 

+ چرا هوش و مهارت، برای داشتن یک شغل کافی نیستند؟ هرمز پوررستمی

+ شرایط اجتماعی چگونه است؟ از منظر چند جامعه شناس ساناز عباس زاده

+ بازگشت به دنیای هنرهای دیجیتال  مهدی صنعت‌جو

+ 2019 

+ مشتری رسانه است فرنود حسنی

+ چه چیزی ترقی بشریت را توجیه می‎کند؟1 یووال نوح هراری

+ تغییر پرشتاب الگو‌های سنتی را منسوخ خواهند کرد 

+ مهارت های مورد نیاز انسان آینده 

+ بازگشت به دوران دولت-شهر برگردان: سپیده جدیری

+ انسان آینده، تسخیر سیر تکامل به دست بشر 

+ نویسنده «انسان خردمند» از کتاب تازه خود گفت  یووال نوح هراری

+ مرد «شپشو» یا منادی عقلانیت؟ دکتر موسی اکرمی

+ رسالت فلسفه آسمان است یا زمین؟ دکتر محسن رنانی

+ جامعه شناسی و فردیت دکتر منیژه نویدنیا

+ تمام قدرت به کجا منتقل شد؟  یووال نوح هراری

+ دفاعم از جامعه‌شناسی مرتبط با واقعیت‌هاست تا مبتنی بر ایدئولوژی! 

+ آنچه مرا نکُشد هرمز پوررستمی

+ جامعه شناسی آموزش و پرورش- رضا جوان

+ پیامدهای مدرنیت -  آنتونی گیدنز

+ اتاق شیشه ای و هنر هشتم زندگی در واقعیت موازی  دکتر مهدی مطهرنیا

+ آزمون های انديشه ورزی در بارۀ خود انديشه حسین کاشفی امیری

+ جامعه شناسی آموزش و پرورش. 

+ گوگل و پایان آزادی اراده یووال نوح هراری

+ انسان از کجا آمد به کجا می رود؟ محمد طبیبیان

+ بازگشت به خانه میثاق محمدی‌زاده

+ هک کردن مغز، کلیدی برای موفقیت مهسا قنبری

+ چهار راهکار برای هک مغز به‌منظور افزایش موفقیت و بهره‌وری مهسا قنبری

+ نوآوری در عصر دیجیتال ؛ چشم‌اندازی جدید برای خدمات 

+ لیدرهای انقلاب صنعتی چهارم 

+ چطور می‌توانیم برای دریافت حقوق بیشتر چانه‌زنی کنیم؟ حمیدرضا تائبی

+ سرمایه اجتماعی دانش آموزان مهدی ولی نژاد

+ جامعه شناسی آموزش و پرورش 

+ ابرها دگرگون می‌شوند، دگرگون می‌کنند و دنیای فناوری را سیراب می‌کنند حمیدرضا تائبی

+ چه چیزی ترقی بشریت را توجیه می‎کند؟ یووال نوح هراری

+ چشم را باید شست…. جور دیگر باید دید دکتر سید کمال الدین موسوی

+ جنبش روش های آمیخته 

+ جامعه شناسی فرهنگی؛ انسان های جامانده دکتر منیژه نویدنیا

+ انگیزه پیشرفت پایین ‌تر از متوسط عثمان آچاک

+ جامعه شناسی شهری و حس زندگی؟ دکتر منیژه نویدنیا

+ چرا ناهنجاری؟ 

+ سخنرانی حسین پاینده در نشست روانکاوی و تحلیل‌های کلان اجتماعی (۲)؛ 

+ چرا کسب‌ و کارهای نوپای موفق به‌سادگی ممکن است شکست بخورند؟ حمیدرضا تائبی

+ بنیان‌های نابرابری اجتماعی دکتر محسن رنانی

+ روانکاوی درمان فرد یا اجتماع 

+ مقدمه‌ای بر تاریخ زیبایی‌شناسی مدرن؛  پُل گایر، ترجمه سیدجواد فندرسکی

+ ظرفیت آموزشی بازی های رایانه  

+ افراد معمولی چگونه به افرادی خارق‌العاده تبدیل می‌شوند مهسا قنبری

+ چپ و راست مرده‌اند، زمین را می‌خواهی یا آسمان را؟ 

+ مهم‌ترین فنآوری‌ها در سال ۲۰۱۸ 

+ هوش مصنوعی می تواند طی بیست سال آینده تهدیدی برای ۴۷ درصد از مشاغل باشد 

+ در حسرت توسعه رضا داوری اردکانی

+ آزادی علمی مقصود فراستخواه

+ سازماندهي گروههاي مشارکتي در سازمانهاي يادگيرنده 

+ مديريت دانش، نياز سازمان هاي امروز 

+ مديريت استرس مجيد يوسفي

+ رقابت بزرگان بر سر تراشه‌های هوش مصنوعی و خیزش آرام تکینگی به‌سمت ما! حمیدرضا تائبی

+ تغییر اجتناب ناپذیر است و باید به منظور ایجاد تحولات مدیریت شود. 

+ ⁠دانشگاه اصفهان برگزار می کند: ⁠دانشگاه اصفهان

+ به فرزندانمان رحم کنیم دکتر محسن رنانی

+ زلزله در سیارات دیگر چگونه رخ می‌دهد؟ 

+ ساختمان‌های هوشمند فرشته نجات انسان‌ها می‌شوند حمیدرضا تائبی

+ استفاده از سیل تصاویری که در زلزله به راه می‌افتد مهدی صنعت‌جو

+ توانمند باشید، تا عرصه را به سایرین واگذار نکنید. حمیدرضا مازندرانی

+ انواع سازمانها Organization Types از دیدگاه برنامه ریزی هدف ها و وسیله ها راسل ایکا ف

+ هوش سازمانیم ‌تجاری است، پس موفق می‌شوم! حمیدرضا تائبی

+ درک اشارات دست با تصویربرداری صوتی مهدی صنعت‌جو

+ نقش بی بدیل هوش مصنوعی بر شهرها و شهروندان آنها محسن راعی

+ مزایای سواد اطلاعاتی 

+ هوش مصنوعی انویدیا، هوای آفتابی را برای ماشین های خودران شبیه سازی می کند! علیرضا فرجی علیرضا فرجی

+ فراگیری: نیازی پایه ای 

+ قلسفه و زندگی روزمره. موسی اکرمی

+ خلاقیت نمادین دهه هشتادی ها 

+ فهم سواد اطلاعاتی 

+ نظریه سواد رسانه ای در گفتگو با دکتر هاشمی 

+ در سال جدید مهندسی نرم‌افزار را جدی‌تر دنبال کنیم حمیدرضا تائبی

+ باید که لذت آموختن را دوباره بیاموزیم پوریا ناظمی

+ انقلاب هوش مصنوعی و تاثیر آن بر جامعه و شرکت ها 

+ توانمند باشید، تا عرصه را به سایرین واگذار نکنید حمیدرضا مازندرانی

+ وجود یخ در مدار استوای مریخ 

+ ظهور «ابر انسان‌ها» طی ۲۰ سال آینده 

+ دانشمندان به استقبال مهمترین پرسش های بشر می روند! 

+ آینده پژوهی و انواع آینده. محسن گرامی طیبی

+ ضریب رشد استارتاپ‌های ایرانی، بالاترین در منطقه نزدیک به متوسط جهانی 

+ نگاه تان به آینده است یا اکنون؟ 

+ اینجا همه آدم‌ها این‌جوری نیستند* مهدی صنعت‌جو

+ بدرود سیارۀ زمین؟ لورین رابینسون

+ تهدیدات اینترنت اشیا 



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995