Iranian Futurist
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
محیط زیست
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


ما نیازمند انقلابی پایدار هستیم

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[2015-07-24]   [ ]

کار مهمی که به نظر خودم در این کتاب انجام داده ام، دموکراتیزه کردن دانش اقتصاد است. هدف من صرف یک صبحانه و یا نهار با سیاستمداران نیست، بلکه تلاش برای جلب نظر عامه ی مردم است که ابزار بسیار بهتری برای فشار آوردن به مسئولان سیاسی است.

اشاره: توماس پیکتی اقتصاددان فرانسوی، که کتاب در رابطه با نابرابری پرفروش ترین کتاب  سال ۲۰۱۴ شد، به اوون جونز خبرنگار تحلیلی گاردین درباره ی سال شگفت انگیزی که بر او گذشت می گوید. سالی که شامل ظهور ناگهانی  او به عنوان یک ستاره و همچنین تلاشش برای دفاع از نظراتش بوده است.



Owen-Jones-Lتوماس پیکتی  مردی است که لقب “اقتصاددان راک استار” را یدک می کشد. اما دفتر کوچک و پر از کتاب او در پاریس هیچ نشانی از این لقب ندارد. کنار پایش ترجمه های مختلف کتاب موفقش یعنی سرمایه در قرن بیست و یکم قرار دارد: یونانی، آلمانی، ژاپنی، و غیره. او با غرور خاصی می گوید که تا به امروز ۲۰ نسخه ی خارجی چاپ شده و  ۳۷ نسخه ی دیگر نیز در راه است. من می گویم که باید خیلی احساس جالبی باشد: اصولاً  بعید است که یک اقتصاددان فرانسوی به یک ابرستاره ی جهانی تبدیل شود. او به شوخی می گوید: “فرانسوی بودن مشکل دارد یا اقتصاددان بودن که من نمی دانم؟”

کتاب پیکتی قطعاً تاثیرگذارترین اثر یک اقتصاددان در نسل حاضر است که خب مورد خشم راست گراها و استقبال چپ گراها واقع شده است. این کتاب با ارائه ی داده های متعدد به دنبال نشان دادن این مطلب است که چرا سرمایه داری مدرن موتوری محرک برای نابرابری روزافزون است: نرخ بازگشت سرمایه از نرخ رشد اقتصاد فراتر رفته است و ثروت بیشتر و بیشتر در طبقه مرفه متمرکز شده است.

او حتی برای بهبود این شرایط مالیات بر ثروت جهانی را پیشنهاد کرد، اگرچه که خودش هم قبول دارد که این پیشنهاد تا حدی آرمانی و غیر عملی است. بسیاری از رهبران سیاسی جهان غرب و نقاط دیگر جهان از جمله “اد میلیبند” از او تجلیل کرده اند. از او می پرسم که آیا زندگیش خیلی تفاوت کرده است؟ ” نه خیلی. البته که  روند کاریم بسیار موفق تر از آن چیزی بوده که انتظارش را داشتم. اما این روند روندی تدریجی بود. من زمان داشتم تا با شرایط خو بگیرم … اینجور نیست که با یک شوک ناگهانی به یکباره از ناشناختگی کامل به ستاره شدن رسیده باشم. من هنوز یک ستاره ی کوچکم!”

پیکتی ۱۵ سال مشغول مطالعاتش بوده است. در بحبوحه ی بحران مالی در سال ۲۰۰۹، باراک اوباما رییس جمهور تازه انتخاب شده ی ایالات متحده  از کار این اقتصاددان و تیمش استفاده کرد که باعث انتقاد اتاق فکر جمهوری خواهان نیز شد که می گفتند “این اقتصاددانان فرانسوی سیاست ایالات متحده را تحت تاثیر خود قرار داده اند.”

با همه ی اینها می توان گفت که روند طی شده توسط او که از  خانواده ای متوسط از حومه ی پاریس برخاسته این دستاوردها بسیار مهم و قابل توجه است. مادرش که از خانواده ای  از طبقه ی کارگری بود در مدرسه ی ابتدایی تدریس می کرد؛ پدرش که تکنسینی در شرکت تحقیقاتی بود از خانواده ای بورژوا بود. هر دوی آنها در گروهی کمونیستی حضور داشتند که البته بعد از مدتی آن را رها کردند چرا که عضویت در آن گروه فرصت چندانی برای زندگی برای آنها باقی نمی گذاشت.

اینکه مادرش کتاب او را به طور کامل خوانده برای پیکتی بسیار مهم بوده و او را بسیار خوشحال کرده است و در واقع این موضوع برای او نشانه ای از دسترسی پذیری است که همواره به دنبالش بوده است. “او هیچوقت کتابهای قطور دانشگاهی را نمی خواند اما این کتاب را خوانده و به نظرم تمامش را هم فهمیده… به نظرم این قضیه خط بطلانی است بر این ادعا که مباحث مرتبط با درآمد، ثروت، نابرابری و  سرمایه خیلی پیچیده اند.  من فکر می کنم اقتصاددانان سعی می کنند قضیه را بیش از حد پیچیده جلوه دهند و از مدلهای بسیار پیچیده ی ریاضی استفاده می کنند تا به موضوع شکل علمی داده و دیگران را تحت تاثیر قرار دهند.

۷ef1cfb4-2c87-41da-8fe7-df8e780219b3-2048x1536 (1)شاید کتاب ۶۹۶ صفحه ای پیکتی پرفروش ترین باشد، اما آیا بیشتر افراد همه ی این کتاب را می خوانند؟ این سوال حساسیت هر نویسنده ای را بر می انگیزد. در این رابطه من به تحلیلی استناد کردم که در روزنامه ی وال استریت ژورنال چاپ شده بود و بیان می داشت که بیشترین بخش های های لایت شده در نسخه ی کیندل کتاب مربوط به ۲۶ صفحه ی ابتدایی آن است که این یعنی به طور متوسط ۲.۴ درصد از کتاب خواندده شده است. او در این باره می گوید: “این آمار احمقانه است. به نظرم افرادی که این کار را کرده اند به جای آن باید وقتشان را به خواندن کتاب های بیشتر اختصاص بدهند. فکر می کنم به جای درآوردن این آمار احمقانه باید کتاب بخوانند. این کار واقعاً مسخره است. آنچه در مقدمه ی کتاب من گفته شده خیلی موجز و مشخص است و خب افراد زمان زیادی را در این بخش صرف می کنند. اما این موضوع به هیچ عنوان نشان  دهنده ی میزان خواندن کتاب از سوی آنها نیست … به نظرم این کتاب واقعاً خواندنی است. زمان زیادی برای خواندن این کتاب لازم است ولی خب این وقت گذاری مفید خواهد بود. برای کسانی که کتاب نمی خوانند هم خب کاری از دست من بر نمی آید. “

این کتاب توسط روزنامه نگار بنام فایننشال تایمز کریس گایل مورد حملات و انتقادات سختی قرار گرفت (البته خود این نقد هم با انتقادهای سفت و سختی روبرو شد). در این حملات و انتقادات، گایل، پیکتی را به داشتن اشتباهات متعدد متهم کرد. آیا این قضیه هیچوقت او را نگران کرده است؟ او در پاسخ به این سوال با لحنی دیپلماتیک که از ابتدای حملات گایل پیش گرفته می گوید: “نه واقعاً. اتفاقاً خوشحالم که آنها به این کتاب می پردازند. همه چیز هم آنلاین بوده هم نقدهای آنها و هم پاسخ های من.” اما با همه ی این ها او نمی تواند در مقابل دست انداختن سیاست چندگانه ی  فایننشال تایمز مقاومت کنند. “فکر می کنم افراد حاضر در فایننشال تایمز حسابی گیج شده اند. اول می گویند که این کتاب پر از اشکال است و بعد جایزه ی بهترین کتاب سال را به من می دهند … من به همه ی نکاتی که آنها مطرح کرده اند به صورت آنلاین پاسخ داده ام. به نظرم هر کس که به دقت این قضیه را دنبال کرده باشد به وضوح دیده است که آنها از کاه کوه ساخته اند. اگر این کتاب پر از اشتباه است، چرا آنها جایزه ی بهترین کتاب سالشان را به من دادند؟”

دو اتفاق بزرگ بر روی زندگی پیکتی و دیدگاههای سیاسی تاثیر زیادی داشته است. اولین اتفاق فروریختن دیوار برلین بود. این اتفاق باعث شد او بتواند به رومانی و کشورهای دیگر در اروپای شرقی سفر کند. خودش در این باره اینطور می گوید: “من دیرتر از آنی به دنیا آمدم که بخواهم تمایل خاصی به کمونیسم و یا حداقل به کمونیسم شوروی پیدا کنم. با سفر به اروپای شرقی و اتحاد شوروی سابق، مطمئناً نخواهید خواست که از نظامی دفاع کنید که فروشگاهها را خالی کرده و باعث ایجاد رژیم های استبدادی شده است.” پایان جنگ سرد دو پیامد مهم بر روی شیوه ی تفکر او داشت. او می گوید: “برای نسل من گشودن بحث نابرابری تحت لوای سرمایه داری بسیار آسان تر است، چرا که به نظرم مالکیت خصوصی حتماً بخشی از راه حل خواهد بود.” اگرچه او سقوط استالینیسم را اتفاقی مثبت می داند اما باور دارد که این موضوع باعث شد “قدرت بسیار زیادی به سرمایه اعطا شده و همگان به حقوق مالکیت به عنوان راه حلی جامع باور داشته باشند. همچنین شرایط طوری پیش رفت که افراد فکر می کردند که رقابت بازار آزاد ما را به دنیای ایده آل می رساند و هیچ نیازی به بازتوزیع و تعدیل حتی در بخش عمومی وجود ندارد.” به عبارت دیگر پیکتی جزو گروه متفکرانی است که با تاختن بی محابای بازار آزاد بعد از سقوط بلوک شوروی مخالف است.

اتفاق دومی که او را تحت تاثیر قرار داده است شاید تعحب برانگیز باشد: اولین جنگ خلیج فارس که در سال ۱۹۹۰ با حمله ی حکومت بعثی عراق به کویت شکل گرفت او و همکارانش را شوکه کرد. خود پیکتی در این باره می گوید” این قضیه خیلی روی من تاثیر گذاشت. چرا که گاهی ما می گوییم دولت در مقابل فراریان مالیاتی نمی تواند کار زیادی انجام دهد چون آنها خیلی قدرتمند هستند. اما به ناگاه می بینیم که یک میلیون سرباز به هزار کیلومتر آن طرف تر فرستاده می شود تا چاه های نفت را به امیر کویت بازگرداند. به نظرم می آمد که این شکل از بازتوزیع درآمد با مشکلات حادی روبرو است.”

او می گوید روابط کلی غرب با خاورمیانه که به نظر او نابرابرترین منطقه ی جهان و شاهد عجیب ترین و شاید مضحک ترین شکل نابرابری نیز هست برای او همیشه عجیب بوده است. ” مصر را در نظر بگیرید: کل بودجه ی آنها برای آموزش و پرورش برای ۱۰۰ میلیون جمعیت صد برابر کمتر از درآمد نفتی قطر برای جمعیتی به مراتب کمتر است. و خب ما هم در پاریس و لندن نشسته ایم و از اینکه این افراد باشگاههای فوتبال و ساختمان هایمان را می خرند خوشحالیم و تازه تعجب هم می کنیم که چرا جوانان خاورمیانه دموکراسی و عدالت اجتماعی ما را جدی نمی گیرند.”

اگرچه بعضی از راست گراها معتقدند که پیکتی فردی انقلاب طلب است، اما آنچنان که من او را شناختم آن قدر که می گویند رادیکال نیست. او به گفته ی خودش از لفاظی های مرسوم و تنبل مآبانه بر ضد سرمایه داری بر حذر است. حتی وال استریت هم او را این طور توصیف می کند: “اقتصاددان نئولیبرالی که از بسیاری مزایای نیروهای بازار آگاه است اما با بازتوزیع دولت برای از بین بردن مازادهای بازار هم موافق است.” خودش هم از این برداشت هایی که در مورد شخصیت انقلابی و رادیکال او وجود دارد ناخشنود است. ” من در دوران جنگ سرد زندگی نمی کنم. شاید بعضی افراد هنوز در آن فضا زندگی می کنند، اما این مشکل خودشان است نه مشکل من.” او به نیروهای بازار اعتقاد دارد و می گوید که در دنیای مدرن هیچ “جنگ مذهبی” بین راست و چپ  وجود ندارد. اما او از رادیکالیسم خود نیز دفاع می کند و می گوید، مالیات بر ثروت جهانی باعث می شود مالکیت به جای همیشگی بودن موقتی باشد.

سرمایه-درقرن۲۱۱اگرچه او در رقابت انتخاباتی سال ۲۰۱۲ از فرانسوا اولاند حمایت کرد، اما از او هم چندان دل خوشی ندارد. او خیلی صریح و بی پرده می گوید “سارکوزی یک فاجعه ی تمام عیار بود. من بیش از اینکه طرفدار اولاند بوده باشم ضد سارکوزی بودم.” او به شدت از رفتار خودخواهانه ی فرانسه و آلمان در مقابل کشورهای درگیر ریاضت اقتصادی در جنوب اروپا انتقاد می کند و خواستار ایجاد مجلسی در منطقه ی یورو است که در آن تصمیم گیری بر اساس اکثریت انجام شده و هیچگونه حق وتویی وجود نداشته باشد. با این وجود او “جنبش های جدید تندروی چپ گرا”  به خصوص در اسپانیا و یونان را نیز مذمت می کند.

فرهنگ نیز بخش مهمی از منابع الهام بخش پیکتی بوده است. در این میان می توان از نویسنده ی فرانسوی قرن نوزدهم، هنر دو بلازاک نام برد. پیکتی از یکی از شخصیت های داستان بلازاک به نام واترین می گوید که “به دانشجویی بلندپرواز در رشته حقوق  در پاریس می گوید که برای پولدار شدن یا باید خوب درس بخوانی و یا با شخصی از خانواده ای ثروتمند ازدواج کنی.” کتاب دیگری که او را تحت تاثیر قرار داده کتاب سرنوشت و  آرزو نوشته ی رمان نویس مکزیکی کارلوس فونتس است که پر است از نکانی در مورد “انتقال ثروت در مکزیک”. هر دوی اینها باعث ایجاد علاقه ی بیشتر پیکتی به موضوع “اهمیت نسبی ثروت و نیروی کار در زندگی شد”. او تا ۴ بار در هفته به سینما می رود و فیلم مورد علاقه اش در یک سال گذشته فیلمی کره ای به نام اسنوپیرسر بوده که اشاره به تفاوت های ثروتمندان و فقرا و دور افتادن آنها از یکدیکر دارد.

اینجا مجبورم موضوعی که چندان خوشایند نیست را مطرح کنم. در اوائل امسال ادعاهایی مطرح شد که پیکتی نسبت به شریک زندگی قبلیش مرتکب خشونت خانگی شده و او هم در سال ۲۰۰۹ از پیکتی شکایت کرده است. پیکتی قبلاً در این باره گفته که او به این خاطر بازداشت شده اما متحمل هیچ جریمه یا پیگرد قانونی نشده است. با این حال پاسخ او به این مسئله در این مصاحبه، عجیب و تا حدی ناراحت کننده بود. زمانی که من از او این سوال را پرسیدم، جاخورد کمی تامل کرد و گفت: “تا به حال چنین چیزی ندیده ام. تو اولین نفری هستی که چنین چیزی را می گویی” من گفتم که این موضوع در روزنامه های متعددی مطرح شده است. “من چنین چیزی ندیده ام.” گفتم پس با این حساب همه ی این ادعاها بی مورد است؟ “من چنین چیزی ندیده ام متاسفم. شاید روزنامه های متفاوتی می خوانیم.” او این را گفت و خنده ای مضطربانه و مصنوعی هم تحویلم داد.

من از این بحث گذشتم اما بعد از این جو مصاحبه سنگین شد. سوال بعدی من این بود که آیا از شهرت راک استار گونه ی خود راضی است و یا علاقه ای به آن ندارد؟ او به شکل مختصر پاسخ داد “خب اگر باعث شود افراد بیشتری کتابم را بخوانند، مشکلی با شهرت ندارم.” هدف او این است که به افراد این توانایی را بدهد که ذهن خودشان را بسازند. او در توضیح موفقیتش می گوید: “کار مهمی که به نظر خودم در این کتاب انجام داده ام، دموکراتیزه کردن دانش اقتصاد است.” هدف او صرف یک صبحانه و یا نهار با سیاستمداران نیست، بلکه تلاش برای جلب نظر عامه ی مردم است که به گفته ی خودش ابزار بسیار بهتری برای فشار آوردن به مسئولان سیاسی است. کتاب او تا همینجا هم باعث شده دولت ها منابع مالی بیشتری را برای کمک به مطالعات بیشتر در توزیع ثروت خرج کنند.

پیکتی از راستگراهای تندرو مثل جبهه ی ملی در فرانسه بیم دارد. “من از این می ترسم که اگر نتوانیم راه حل های داخلی صلح آمیزی را برای نابرابری و مشکلات اجتماعی بیابیم، خیلی راحت خواهد بود که دیگران را مسئول مشکلاتمان بدانیم.” روابط اجتماعی از سوی طبقه متوسط و فقیری تهدید می شود، طبقاتی که از پرداخت مالیات بیشتر نسبت به شرکت های چند ملیتی که گاهی اصلاً مالیات نمی دهند، شاکی هستند. با این حال او از جهاتی خوشبین هم هست. به اعتقاد او باور عمومی در اروپا همچنان “به شدت به مدلهایی اجتماعی وابسته است.” این قاره هنوز هم تساوی گرا تر از ایالات متحده است، و سیاست ها هم به کلی بر اساس پول بیشتر و خوشایند ثروتمندان بنا نشده است.

در هر حال، به نظر پیکتی انقلاب راه حل مناسبی نیست. “به نظرم یکی از مشکلات گذشته این بوده که افراد بیشتر انرژی خود رابرای انقلاب می گذاشتند و برای زمانی که قدرت را به دست بگیرند به اندازه ی کافی فکر نمی کردند.” مشخصاً شوک های تاریخی بیشتری مثل جنگ ها و انقلاب های در راه خواهند بود. “اما با این اوصاف زمانی که من به جای کارهای پارتیزانی و  چریکی به نوشتن کتاب رو می آورم، یعنی من فکر می کنم بحث دموکراتیک و درس گرفتن از تاریخ باعث می شود بتوانیم به نتیجه ی بهتری برسیم. نتیجه ای که در واقع همان راه حل صلح آمیز است”

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ / Thursday 21st November 2024

اقتصاد فراصنعتی

+ اقتصاد از چشم‌اندازی زنانه مریم یوسفیان

+ انسان شناسی اقتصادی پیر بوردیو سعدیه صالحی

+ چطور می‌توانیم در زمان رکود اقتصادی بازهم موفق ظاهر شویم؟ حمیدرضا تائبی

+ خلاصه کتاب چالشهای مدیریت در قرن ۲۱،پیتر دراکر سید محمد افقهی

+ چرا زنان مدیران بهتری هستند داریوش نوروزی

+ اقتصاد خرد جوزف استیگلیتز

+ پروفسور مارگلین کسی است که تمامی مدارج اقتصاد نئوکلاسیک را تا انتها طی کرده است استفان مارگلین

+ نگاهی متفاوت در علت یابی کاستی های نظام آموزشی 

+ اقتصاد نفتی کارآفرینی و تولید علم را فلج کرده است 

+ چرا با وجود سخنرانی خوب از نتیجه جلسه راضی نیستید؟ 

+ چگونه مدیران را مدیریت کنیم مترجم: رویا مرسلی

+ ركود از جنگ و امريكا هم خطرناك‌تر است محسن رنانی

+ اقتصاد دانایی محسن عارف

+ نوآوری استراتژيک در چهار مرحله. نادیا شادوش

+ آينده نگري ، تحقیق و توسعه و نوآوری ، جهاني انديشيدن 

+ اقتصاد سیاسی، نفت و بحران اقتصادی ایران / گفت‌وگو با محسن رنانی دکترمحسن رنانی

+ یک دیدگاه فرآیندی از مدیریت دانش مترجم: مصطفی پارسانیا

+ راهنمایان گردشگری،‌ کاشفان سرمایه‌های نمادین دکترمحسن رنانی

+ تحلیل اقتصادی آزادی دکترمحسن رنانی

+ عصر مدیران. 

+ ايران پسا تحریم و بحران در شرکت‌های نفت بين‌المللی  سید کامران باقری

+ با حضور زنان در جامعه به توسعه می‌رسیم دکترمحسن رنانی

+ واكاوي نفت: رنـج اقتصـاد ايـران از سـه تـهديد در گفتگو با ناصر فکوهی دکتر ناصر فکوهی

+ طرحی برای آینده‌نگری اقتصاد ایران علیرضا صابونی‌ها

+ درک دموکراسی 

+ جدل رنانی و مصباحی‌مقدم بر سر توسعه 

+ افق‌های کوتاه مقیاس‌های کوچک فرشاد مومنی

+ صنعت‌داری یا صنعتی‌شدن؟ عباس شاکری

+ روند های جدید پویا در کارآفرینی 

+ خلاقیت راهکاری جهت توسعه گردشگری 

+ فرصت‌های از دست رفته بایزید مردوخی

+ راهکارهای تحقیق اقتصاد بدون نفت دکتر بایزید مردوخی

+ بیم و امیدهای نفتی سعیده شفیعی

+ روندها، فرصت‌ها و تهدیدها حسین تسلیمی

+ شجاعانه اما پر اشتباه دیدره مک کلاسکی/ استاد دانشگاه اقتصاد در شکاگو

+ توسعه انساني يعني توانمند سازي سیدمحمدسعید نوری‌نائینی

+ سودای تغییر بدون تغییر ، اساسی ترین مشکل بنگاههای خصوصی مهندس صلاح الدین همایون

+ دنیای نو اقتصاد نو 

+ مدیریت دانش در سازمان 

+ چطور سازمان ها یمان را برآینده متمرکز کنیم ؟  یان ویلسن / برگردان : مهندس حمید رضا عرفانیان

+ این رکود پایان ناپذیر…! 

+ ﺟﻬﺎﻧﻲﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺭﺍﻫﺒﺮﺩﻱ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺭﻭﺯﺑﻪ ﺣﺒﻴﺒﻲ

+ در آستانه دوره پایان نفت هستیم دکترمحسن رنانی

+ آنچه پیتر دراکر درباره‌ سال 2020 می‌دانست 

+ اصول مدیریت دولتی 

+ سال٩٤، پایان حضور دولت در عرصه توسعه دکترمحسن رنانی

+ بخشی از اقتصاد در آستانه ورشکستگی است دکترمحسن رنانی

+ ما نیازمند انقلابی پایدار هستیم 

+ چالشهای فراروی مدیریت منابع انسانی مهدی صانعی

+ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ ریشه نابرابری در کجاست؟ پل کروگمن

+ کروگمن، استگلیتز و توماس پیکتی جزء پرنفوذترین اقتصاددانان اکونومیست

+ تحصیل دانایی و مدیریت دانایی جان وَن بِویرن

+ تاثير اجزاء اقتصاد دانش محور بر بهره وري نيروي كار رضا خواجه نائيني

+ جهانی سازی یعنی ادغام اقتصادهای ملی/من منتقد سرسخت‌ راهبردهای‌ اصلاحی‌ مثل‌ «شوک درمانی» هستم/واکنش شدید علیه جهانی‌سازی‌، به علت افزایش نابرابری  استیگلیتز

+ پیش نیازهای اقتصاد دانایی محور زهرا شمسی

+ چرا در صنایع علم محور، قدرت رقابت جهانی نداشته ایم؟ علی بابایی

+ علم اقتصاد در ایران تبدیل به ایدئولوژی شده است 

+ اﺗﻢ, ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻗﺮن ﺑﻴﺴﺘﻢ, ﻧِﺖ، آﻳﻨﺪهي ﻣﺎﺳﺖ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ خدایان مدیریت چارلز هندی

+ اخلاق در رفتار سازمانی مهندس صلاح الدین همایون

+ مدیریت از زبان بزرگمهر بابک بهی

+ اقتصاد دانان فردا_2 

+ اقتصاددانان فردا 

+ رشد اقتصادی بدون سیاستگذاری هوشمندانه امکان پذیر نیست رعیا

+ خرما و کشمش جایگزین واردات شکر مهدی ازرقی

+ ايجاد يك جامعه يادگيرنده پروفسور جوزف استيگليتز

+ رشد اقتصادی در جهان کندتر می شود/ آیا بشر در آینده ثروتمندتر می شود؟ ندای ایرانیان

+ چرا هنوز به مدیران نیاز داریم؟ مترجم: فريبا وليزاده

+ سودهای بانکی مردم را خانه نشین کرد. ثروت های دروغین در اقتصاد پول مبنا دکتروحید شقاقی شهری

+ اقتصاد دیجیتالی  علیرضا ابراهیمی

+ رقابت جهاني در قرن 21 مصطفی مؤمنی

+ ساختارهای جدید سازمانی 

+ داﻧﺶ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮي در ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ Decision  آرش ﻣﻮﻣﻨﻲ

+ مدیر قرن بیست و یکم  ترجمه و اقتباس: تورج مجیبی و محسن محمدیان ساروی

+ چالش‌های سودآوری و رشد در سازمان‌های قائم به ذات فرنود حسنی

+ سازمان تندآموز  

+ روند آینده رقابت و تقسیم بازار در نظام بانکی ایران  فرنود حسني

+ سازمانهای یادگیرنده  

+ فرهنگ سازمانی سید محمدعلی رجبی

+ سیاست‌گذاری مناسب در خصوص رسیدن به اقتصاد دانش­محور هومن ابوترابی

+ جایگاه ایران در اقتصاد دانش‌محور هومن ابوترابی

+ نبرد با ادم اسمیت (و کارل مارکس) Daniel Jafari

+ بی عدالتی درمیان ثروتمندان زیاد شده / از ثروتمندان مالیات بیشتری بگیرید حتی اگر فقیر شوند 

+ کتاب “سرمایه در قرن ۲۱″ ”توماس پیکتی”  مدرسه اقتصاد

+ مدیریت و سازمان در قرن بیست و یکم  ’امیر یوسفی

+ مدیریت بحران، بحران مدیریت  امیررضا پوررضایی

+ هند و پاکستان در بازار لوازم‌التحریر ایران  

+ نگرشی جدید نسبت به روش های توسعه مدیریت  Gaurav Moda, Anshu Nahar, Jai Sinha

+ بهره گیری از ارتباطات داخلی برای پشبرد استراتژی بقای سازمان عادل میرشاهی

+ چين کپی‌کار را فراموش کنيد!  سيد کامران باقری

+ کارآفرینی و خلق ثروت بدون سرمایه مالی  

+ قابلیت‌های تصمیم‌‌گیری پايدار را به سازمان خود بیاورید  

+ مثبت اندیشی عاملی برای افزایش بهره‌وری در محیط کار  مترجم: نفیسه هاشم خانی

+ چرا مدیران منابع انسانی شانس کمتری برای مدیر عامل شدن دارند؟  مترجم: مریم رضایی

+ بشنويد که افراد دقيقا چه مي‌گويند؟! سيد محمد اعظمی نژاد

+ درگیری شدید سیاسی بین سنت گرایان و تجددگرایان حوزه اقتصاد ایران 

+ چالشهای یک مدیر درایران کنونی صلاح الدین همایون

+ مهارت‌های مدیریتی Eric McNulty



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995