Iranian Futurist
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
محیط زیست
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


جايگاه اكبر گنجي در ايران معاصر ‏

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[2003-11-07]   [ محمد حسين اديب]


نقد گنجي ديگر





الف - ‏
‏ 1- نودو شش درصد تجارت جهاني بين كشورهاي عضو ‏WTO‏ ‏انجام مي‌شود. ايران اگر طي 2 سال آينده به عضويت ‏WTO‏ ‏پذيرفته نشود از اقتصاد جهاني طرد مي‌شود . ايران طي دو ‏سال آينده بايد بين طرد شدن از اقتصاد بين‌الملل و عضويت در ‏WTO‏ يكي را انتخاب كند . ‏
‏ 2- عضويت ايران در ‏WTO‏ مشروط به تحقق اصلاحات اقتصادي ‏با منطق ‏WTO‏ است. يا به عبارت صريح‌تر آزادسازي اقتصادي ‏‏. ‏
‏ 3- به اعتقاد نگارنده بدنه جامعه ايران ظرفيت ‏اصلاحات اقتصادي با منطق ‏WTO‏‌را ندارد و بيم اين وجود ‏دارد كه آزادسازي اقتصاد به شورش خياباني منجر شود.‏
‏ 4- هاضمه جامعه ايران توان جذب و هضم آزادسازي ‏اقتصاد را ندارد.‏
‏ 5- آزادسازي اقتصاد در ايران عده زيادي را از طبقه ‏‏2 به طبقه 3 مي‌راند . شايد حداقل به نزول جايگاه طبقاتي ‏‏40 درصد از اقشار اجتماعي بينجامد . ‏
‏ 6- در وضع موجود فشار سياسي و فشار اجتماعي حداكثري ‏است با آزادسازي اقتصاد فشار اقتصادي نيز حداكثري مي‌شود ‏‏. نمي‌شود در حالتي كه فشار سياسي و فشار اجتماعي حداكثري ‏است فشار اقتصادي را نيز حداكثري كرد . ‏
‏ 7- بر بنياد بند پنج، تا اطاعات ثانوي اصلاحات ‏اقتصادي در ايران بايد به بعد منتقل شود ، در اين باب ‏بايد سياستهاي تأخيري اعمال كرد . ‏
‏ 8- از آنجائيكه اصلاحات اقتصادي با منطق ‏WTO‏‌منجر به ‏فشار اقتصادي حداكثري مي‌شود، اين اصلاحات فقط زماني ‏مي‌تواند در ايران تحقق يابد كه از حجم فشار سياسي و فشار ‏اجتماعي به ميزان قابل ملاحظه‌اي كاسته شود . بايد از حجم ‏فشار سياسي و فشار اجتماعي كاست تا در جامعه براي اعمال ‏اصلاحات اقتصادي ظرفيت ايجاد شود . ‏
‏ 9- به تصريح و نه تلويح در وضع موجود ذخيره مشروعيت ‏دولت حداقلي است اصلاحات اقتصادي بخشي قابل ملاحظه‌ از ‏مشروعيت نحيف موجود را كاهش مي‌دهد . مشروعيت باقيمانده ‏در سطحي نخواهد بود كه بر بنياد آن توصيه شود اصلاحات ‏اقتصادي در دستور كار قرار گيرد . بايد از دامنه فشار ‏سياسي و اجتماعي كاست تا ذخيره مشروعيت سيستم افزايش ‏يابد و سپس با آزادسازي اقتصادي بخشي فربه از مشروعيت ‏ايجاد شده را مجدداً از سيستم حذف كرد نهايتاً آزادسازي ‏اقتصاد بايد با يك فاصله مطمئن از خط قرمز تحمل مردم تحقق ‏يابد و بدون كاستن از فشار سياسي و اجتماعي تحقق آزادسازي ‏اقتصادي وارد خط قرمز تحمل مردم مي‌شود . ‏
‏ ب – ‏
‏ 1- بيش از 90 درصد مردم نمي‌دانند ‏WTO‏ چيست و شايد ‏در چنين حدي نيز نمي‌دانند كه شرط عضويت در ‏WTO‏ حذف ‏سوبسيدها،‌ آزاد سازي واردات و ... است . ‏
‏ 2- در بدنه اجتماعي دغدغه براي عضويت در ‏WTO‏ ‏وجود ندارد . عضويت در ‏WTO‏ جزء مطالبات اجتماعي در وضع ‏موجود ، تلقي نمي‌شود.‏
‏ 3- اگر ديدگاههاي اكبر گنجي در باب دموكراسي و توسعه ‏سياسي تحقق يابد چه خواهد شد؟ اگر همين فردا انتخاباتي ‏كاملاً آزاد در ايران برگزار شود طرفداران اصلاحات اقتصادي ‏با منطق بازار احتمالاً حتي نخواهند توانست يك نماينده در ‏مجلس داشته باشند.‏
‏ 4- اگر يك جريان سياسي بدون اينكه از قبل اعلام كند ‏آزاد سازي اقتصادي با منطق ‏WTO‏ را براي مدت 18 ماه در ‏ايران اعمال كند و پس از آن انتخابات كاملاً آزاد برگزار ‏شود احتمالاً‌ آن جريان سياسي حتي نخواهد توانست يك نماينده ‏در مجلس داشته باشد . ‏
‏ 5- در صورت تحقق انتخاباتي كاملاً آزاد (آزادسازي ساخت ‏سياسي) انجام اصلاحات اقتصادي با مقاومت شديد مردمي روبرو ‏مي‌شود و با قاطعيت مي‌شود گفت تحقق اصلاحات اقتصادي غير ممكن ‏مي‌شود . ‏
‏ 6- در كشورهاي ديگر اين پروسه چگونه طي شده است ؟ ‏
‏ 7- در آمريكاي لاتين از حدود اوايل دهه 1970 اصلاحات ‏اقتصادي آغاز مي‌شود و تقريباً در سال 1990 به پايان ‏مي‌رسد . در حدود سال 1990 ميلادي طي مدت 5 سال همه ‏حكومتهاي ديكتاتوري در آمريكاي لاتين به روش مسالمت آميز ‏كنار گذاشته مي‌شود و حكومت‌هاي دموكراتيك جايگزين آن ‏مي‌شود. در آمريكاي لاتين فرايند آزادسازي اقتصاد را ‏دولت‌هاي غير دموكراتيك اداره و مديريت كردند . اما پايان ‏يافتن اصلاحات اقتصادي مرگ حكومت ديكتاتوري را نيز به ‏همراه داشت . در هيچ كدام از كشورهاي آمريكاي لاتين كه به ‏دموكراسي موج دومي دست يافتند حكومت در طي دوران گذار ‏دموكراتيك نبوده است . ‏
‏ 8- در شرق آسيا نيز آزادسازي اقتصاد از اوايل دهه ‏‏1970 آغاز شد و در حدود سال 1990 به پايان رسيد . ‏تقريباً در همه اين كشورها آزادسازي اقتصاد را حكومت‌هاي ‏مستبد آغاز كردند اما در طي دهه 1990 با پايان موفق‌آميز ‏اصلاحات اقتصادي حكومت‌هاي دموكراتيك يكي پس از ديگري ‏جايگزين حكومت‌هاي استبدادي گرديد . ‏
‏ 9- در چين نيز پس از مرگ مائو آزادسازي اقتصادي آغاز ‏شد چيني ها فضاي سياسي را بسته نگهداشتند اما آزادسازي ‏اقتصادي را با آزادسازي اجتماعي همراه كردند . الگوي چين ‏عبارت بود از آزادسازي ساخت سياسي نه اما آزادسازي ‏اجتماعي و آزاد سازي اقتصادي آري . ‏
‏ 10- ‌در روسيه پس از فروپاشي كمونيسم آزادسازي ‏اقتصاد به صورت شوك درماني آغاز شد . با سقوط كمونيسم ‏فشار سياسي و فشار اجتماعي صفر و يا حداقلي شد و با ‏آزادسازي اقتصاد ،‌ فشار اقتصادي حداكثري شد . توانايي و ‏نبوغ يلتسين اين بود كه هنوز مردم روسيه از ذوق و شوق ‏فروپاشي كمونيسم نرهيده بودند كه يلتسين با عجله و شتاب ‏و قبل از اينكه مردم از شوك ناشي از فروپاشي كمونيسم ‏بيرون آمده باشند پروژه اصلاحات اقتصادي را به پايان ‏رسانده بود . ‏

ج – ‏
‏ 1- اما ايران بايد چگونه عمل كند؟‏
‏ 2- آزادسازي اقتصاد در ايران در سال 1368 با رياست ‏جمهوري رفسنجاني آغاز شد اما نيمه كاره در سال 1373 رها ‏شد . تلاش رفسنجاني براي آزادسازي اقتصادي ايران پس از ‏پنج سال شكست خورد . ‏
‏ 3- آيا پس از شكست در اصلاحات اقتصادي استراتژي صحيح ‏رها كردن پروسه توسعه اقتصادي و روي آوردن به فرايند ‏توسعه سياسي بود ؟‌آيا راهكار صحيح نقد اصلاحات اقتصادي ‏رفسنجاني نبود؟ رفسنجاني اصلاحات اقتصادي را بد اجرا كرد ‏و از آن بدتر كه آن را رها كرد . ‏
‏ 4- رفسنجاني باعث بدنامي طرفداران اصلاحات اقتصادي ‏در ايران شد . ‏
‏ 5- آزادسازي اقتصاد يك سرازيري دارد و يك ‏سربالايي،‌كشورهايي كه با روش تدريجي آزادسازي را انجام ‏مي‌دهند (مثل دوران رفسنجاني)، 5 سال اول را معمولاً به ‏سرعت طي مي‌كنند، اما مشكلات از 5 سال دوم شروع مي‌شود، ‏رفسنجاني به محض رسيدن به اولين پيچ سربالايي جا زد و ‏آزادسازي را رها كرد . ‏
‏ 6- اگر اصلاحات اقتصادي رفسنجاني در سال 1373 رها ‏نشده بود آيا در سال 1380 اصلاحات اقتصادي با منطق ‏WTO‏ ‏در ايران به پايان نرسيده بود و همچون همه كشورهاي ‏آمريكاي لاتين و شرق آسيا پايان اصلاحات اقتصادي منجر به ‏حاكميت دمكراسي موج دومي نمي‌گرديد.‏
‏ 7- در صورتي كه اصلاح طلبان به همه وعده‌هاي خود رسيده ‏بودند و دموكراسي تحقق يافته بود آيا مجلسي كه به واقع ‏نماينده مردم بود اجازه اصلاحات اقتصادي را مي‌داد؟
‏ 8-‌آيا با يك مجلس به واقع دمكراتيك زمان آزادسازي ‏اقتصاد در ايران طولاني‌تر نمي‌شود،‌ آيا هزينه اجتماعي انجام ‏اصلاحات اقتصادي چند برابر نمي‌شود و جامعه دمكراتيك به ‏بزرگترين مانع براي تحقق اصلاحات اقتصادي تبديل نمي‌شود ؟
‏ 9- هر چند خاتمي در تحقق پروسه اصلاحات سياسي ناموفق ‏بوده است اما جامعه ايران امروز به مراتب دمكراتيك تر ‏از دوم خرداد 1376 اداره مي‌شود . در وضع موجود شهرداران ‏بوسيله شوراي شهر انتخاب مي‌شوند ، مديران مدارس به ‏وسيله معلمين انتخاب مي‌شوند . رؤساي دانشكده‌ها و بزودي ‏رؤسا دانشگاهي بوسيله اساتيد انتخاب مي‌شوند و.... علاوه ‏بر اين بيم از حاكميت طي 6 سال گذشته همواره روندي رو به ‏افول داشته است . بيم از حاكميت در وضع موجود بسيار ‏كمرنگ است . كمرنگ شدن بيم از حاكميت از نشانه‌هاي حركت ‏جامعه به دوري از حاكميت آمرانه است . ‏
‏ 10- ساخت اجتماعي نيز طي 6 سال گذشته به شدت متحول ‏شده است در سال 1376 در مجموع ساليانه در كل كشور 250 ‏هزار دانشجو در دانشگاهها پذيرفته شدند و در سال جاري ‏بر رويهم اعم از دانشگاههاي دولتي، آزاد ، پيام نور ‏و.... چهارصد و هفتاد هزار دانشجو در دانشگاهها پذيرفته ‏شده‌اند . خاتمي كه رئيس جمهور شد ايران يك ميليون دانشجو ‏داشت و بزودي تعداد دانشجويان كشور به دو ميليون مي‌رسد ‏كشوري كه دو ميليون دانشجو دارد را ديگر نمي‌توان آمرانه ‏اداره كرد . ساخت اجتماعي امروز بسيار دموكراتيك تر از ‏دوم خرداد 1376 است . يكي از عللي كه ساخت سياسي ايران ‏امروز دمكراتيك تر از سال 1376 است به اين باز مي‌گردد ‏كه ساخت اجتماعي دمكراتيك‌تر از گذشته است حتي اگر ‏رفسنجاني نيز بود ساخت سياسي در سطح گذشته نمي‌توانست ‏آمرانه باشد . ‏
‏ 11- دستاوردهاي 6 سال گذشته قابل معامله نيست . ‏جامعه ايران به آمريت قبل از دوم خرداد باز نخواهد گشت . ‏
‏ 12- اما ساخت سياسي نمي‌تواند دمكراتيك‌تر از ساخت ‏اجتماعي باشد و در مجموع عليرغم دستاورهاي درخشان ، ساخت ‏اجتماعي ايران نيمه دمكراتيك است لذا در بهترين حالت ساخت ‏سياسي ايران نيز حداكثر نيمه دموكراتيك خواهد بود . اين ‏را همه كساني كه خواستار تحقق فوري دموكراسي هستند نيك به ‏خاطر داشته باشند . ‏
‏ 13- در وضع موجود ساخت اجتماعي بسيار دمكراتيك تر از ‏ساخت سياسي است و اصلاح طلبان بر اين اختلاف تأكيد مي‌كنند ‏‏. ساخت سياسي ايران مي‌تواند دمكراتيك‌تر از وضع موجود ‏باشد اما حدود، اندازه و وزن دمكراسي بيشتر فقط مساوي با ‏اختلافي است كه در وضع موجود بين ساخت اجتماعي و ساخت ‏سياسي وجود دارد.‏


اصلاحات اقتصادي ‏
‏ 1- اصلاحات اقتصادي در جهان سوم به صورت آمرانه از ‏بالا مديريت شده است . ‏
‏ 2- اصلاحات اقتصادي در كشورهاي فراصنعتي مثل اروپاي ‏غربي، كانادا، استراليا،‌ ژاپن و ... با فرايندي دمكراتيك ‏تحقق يافته است . فرانسه براي اينكه عضو يورو پول واحد ‏اروپا شود بايد كسر بودجه آن كمتر از 5/2 درصد توليد ‏ناخالص ملي آن بود اما كسر بودجه فرانسه در سطح 5 درصد ‏توليد ناخالص ملي بود و لذا كسر بودجه بايد 5/2 درصد ‏كاهش مي‌يافت . كاهش كسر بودجه مستلزم حذف بسياري از ‏خدمات رفاهي بوسيله دولت بود و اين كار بوسيله دولت ‏فرانسه حدود 5 سال قبل تحقق يافت كه منجر به اعتصاب ‏عمومي و سراسري شد . 90 درصد فرانسوي‌ها اعتصاب كردند و ‏با پيوستن پرسنل مترو به آن اقتصاد فرانسه فلج شد . ‏معهذالك پس از 45 روز اعتصاب سراسري اعتصابيون شكست ‏خوردند. در فرانسه در مقابل اصلاحات اقتصادي مي‌توان ‏مقاومت مدني كرد . ‏
‏ 3- براي تحقق اصلاحات يا بايد شبيه فرانسه عمل كرد و ‏يا بايد شبيه آمريكاي لاتين. در وضع موجود ايران موفقيت ‏بسيار پيچيده‌اي دارد . نه آنقدر دمكراتيك است مثل ‏فرانسه كه بشود اصلاحات را با روش دمكراتيك به فرجام ‏رساند و نه آنقدر بيم از حاكميت قوي است كه بشود بدون ‏مقاومت مردمي اصلاحات اقتصادي را از بالا به صورت ‏بخشنامه‌اي اعمال كرد . ‏
‏ 4- در شرايط حاضر جامعه ايران دمكراتيك‌تر از آن است ‏كه بشود اصلاحات اقتصادي را با الگوي آمريكاي لاتين و يا ‏شرق آسيا در آن اعمال كرد . جز در استثنا نظاميان بودند ‏كه اصلاحات اقتصادي را در آمريكاي لاتين و شرق آسيا مديريت ‏و هدايت كردند . در شيلي پينوشه، در كره جنوبي نظاميان ‏، در چين اقتدار حزبي كمونيسمها، در اندونزي ژنرال ‏سوهارتو، و در كشورهايي نظير مالزي و يا تايلند اگر چه ‏نظاميان نبودند اما آمريت حكومتي دست كمي از اقتدار ‏نظاميان نداشت . ‏
‏ 5- ايران امروز آمريكاي لاتين دهه 1970 نيست ، ايران ‏امروز چين زمان تنگ شيائوپينگ هم نيست. ‏
‏ 6- اصلاحات اقتصادي در اكثر كشورهاي جهان سوم مثل ‏آمريكاي لاتين و شرق آسيا زماني تحقق يافت كه هنوز اينترنت ‏و ماهواره نيامده بود و يا چندان در دسترس مردم جهان سوم ‏نبود . امروز در ايران حجمي قابل ملاحظه از جمعيت شهري در ‏درون فرهنگ ديجيتال تنفس مي‌كنند در عصر فرهنگ ديجيتال ، ‏آمريت دهه 1970 آمريكاي لاتين در ايران قابل اعمال و تسري ‏نخواهد بود. ‏
‏ 7- سؤال شاخص اين است با چه حجم از دموكراسي مي‌توان ‏پروسه اصلاحات اقتصادي در ايران را به فرجام قابل قبول ‏رساند؟

جايگاه اكبر گنجي ‏
‏ 1- نقد گنجي، اخلاقي نيست چون امكان پاسخ گويي ندارد ‏‏. اما گنجي يك جريان فكري را در ايران نمايندگي كرده است ‏و براي چند سال كشور را به دنبال خود كشانده است . مردم ‏حق دارند اين جريان فكري را نقد كنند . اينجا گنجي نقد ‏نمي‌شوند جريان فكري كه گنجي نمايندگي كرد نقد مي‌شود . ‏
‏ 2- به اعتقاد نگارنده تفكر اكبر گنجي به دو دوره ‏تقسيم مي‌شود دو اكبر گنجي وجود دارد و هر كدام بايد ‏جداگانه تحليل شود. گنجي در نگارشات خود در دوره اول بر ‏دمكراسي هر چه بيشتر اصرار دارد . اما در دومين سال ‏بازداشت گنجي مقاله‌اي از ايشان در مجله آفتاب به چاپ ‏رسيد كه مستقيماً از درون زندان فرستاده شده بود و اين ‏مقاله نشان مي‌داد كه گنجي دچار يك موتاسيون فكري شده ‏است. گنجي در اين مقاله از عضويت ايران در ‏WTO‏ دفاع ‏كرد و عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني را اجتناب ‏ناپذير ارزيابي نمود. تا قبل از اين گنجي عنايتي به ‏اصلاحات اقتصادي نداشت. گنجي با استخدام كلماتي بسيار ‏خشن خواستار انطباق اقتصاد ايران با ضوابط ‏WTO‏ مي‌شود ‏و اين پارادوكسي را ايجاد مي‌كند . از اينجاست كه مرز ‏جدايي بين گنجي و حجاريان آغاز مي‌شود . حجاريان تاكنون ‏نيز هرگز عنايتي به مسائل اقتصادي نداشته است . اما سؤال ‏اصلي اين است كه مدل سياسي مطلوب براي تحقق عضويت ايران ‏در ‏WTO‏ كدامست؟ گنجي در اين مقاله آشكارا از ارائه ‏مدل سياسي مطلوب براي عضويت ايران در ‏WTO‏ طفره مي‌رود ‏‏. ‏
‏ اگر گنجي به نظريه پردازي در باب مدل سياسي مطلوب ‏براي عضويت ايران در ‏WTO‏ پرداخته بود بايد در بسياري ‏از مؤلفه‌هاي اصلاح طلبي با قرائت دوم خرداد تجديد نظر ‏مي‌كرد . ‏
‏ 3- اكبر گنجي اگر چه با طرح ضرورت پيوستن ايران به ‏WTO‏ نشان داد كه اهميت اقتصاد را درك مي‌كند . اما ‏آشكارا از دادن مدل سياسي طفره مي‌رود و اين نه كه مشكل ‏گنجي كه مشكل بخش قابل ملاحظه از نخبگان جامعه ماست.‏
‏ 4- آيا دمكراسي بيشتر ، باعث طولاني شدن اصلاحات ‏اقتصادي نخواهد شد؟ آيا در باب دمكراسي بيشتر در ايران ‏نبايد سياست‌هاي تأخيري اعمال كرد؟ و قبل از آن پروسه ‏اصلاحات اقتصادي را به فرجام قابل قبول رساند و آيا به ‏فرجام رساندن اصلاحات اقتصادي، آمريت باقيمانده ايران را ‏در خود نخواهد بلعيد؟

حرف آخر
‏ 1- عضويت ايران در ‏WTO‏ مستلزم فشار بي‌سابقه اقتصادي ‏به قدرت خريد طبقه 2 و 3 خواهد بود.‏
‏ 2- براي ايجاد تعادل و براي اينكه جامعه اين فشار بي ‏سابقه اقتصادي را بپذيرد آيا نبايد فشار سياسي و ‏اجتماعي كاهش يابد . ‏
‏ 3- كاهش فشار سياسي به دمكراتيك‌تر شدن جامعه ايران ‏مي‌انجامد و دمكراتيك‌تر شدن در اين مقطع خود به مانعي ‏براي تداوم اصلاحات اقتصادي منجر مي‌شود . ‏
‏ 4- با چه انضباط فكري مي‌توان اين پارادوكس را حل ‏كرد؟ تفكر اكبر گنجي آشكارا در اين باب فاقد پاسخ است ‏اگر چه نشان مي‌دهد كه ضرورت مسئله را درست طرح كرده است ‏‏. ‏
‏ 5- شجاعت اكبر گنجي همواره در نگارنده احترام ايجاد ‏كرده است اما ايران در اين مرحله به چيزي پيش از شجاعت ‏احتياج دارد . ‏
‏ 6-‌اصلاح طلبان بايد مدل سياسي ارائه دهند . حجم آزاد ‏سازي ساخت سياسي، آزادسازي اجتماعي و آزادسازي اقتصادي ‏بايد در چه سطحي باشد؟ و اين سطح بايد چگونه تعيين شود ‏تا در تعامل، اصلاحات اقتصادي فدا نشود . ‏

‏7- و راي اينكه نخبگان كشور چگونه پاسخ اين سؤال را ‏تئوريزه كنند بايد ديد ساخت اجتماعي به آن چگونه پاسخ ‏خواهد داد؟ به اعتقاد نگارنده :‏
‏ الف- عضويت ايران در ‏WTO‏ منجر به حاكميت دولت ‏حداقل در اقتصاد مي‌شود و بدنه افكار عمومي در ايران ‏طرفدار دولت حداكثر و يا دولت رفاه در اقتصاد است و لذا ‏با اصلاحات اقتصادي مد نظر ‏WTO‏ مخالف است . ‏
‏ ب – بدنه افكار عمومي خواستار دولت حداقل در عرصه ‏مناسبات اجتماعي است اكثريت مردم از دخالت دولت در حوزه ‏خصوصي ناراضي‌اند و از آزادي اجتماعي در اين حوزه در ‏مقابل دخالت دولت دفاع مي‌كنند. ‏
‏ ج – بدنه افكار عمومي در باب ساخت سياسي طرفدار ‏دولت مقتدر است و نه دولت حداقل، جامعه مدني مثبت دولت ‏حداقل است. اما مردم طرفدار دولتي هستند كه با اقتدار به ‏بسياري از مطالبات آنها پاسخ مساعد دهد لذا آزادسازي ‏ساخت سياسي از منظر افكار عمومي به مفهوم دور شدن از ‏مفهوم دولت مقتدر نيست .‏

پارادوكس در انديشه‌هاي گنجي ‏
‏ آزادي سازي اقتصاد در آمريكاي لاتين، و شرق آسيا در ‏سالهاي 90-1970 زماني تحقق يافت كه دولتهاي اين ممالك نوعاً ‏متقدر بودند و از دموكراسي ديجيتال نيز خبري نبود . ‏توضيحات ذيل مطلب را وارد فاز جديدي مي‌كند: ‏

دموكراسي ديجيتال
‏ 1- تكنولوژي ديجيتال، گوهر دمكراسي را تغيير داده است ‏‏. ‏
‏ 2- جامعه موج اول (كشاورزي ) بر فرهنگ شفاهي، جامه ‏موج دوم بر فرهنگ مكتوب (مطبوعات و كتاب) و جامعه موج ‏سوم بر فرهنگ ديجيتال استوار است . ‏
‏ 3- در جامعه موج دوم دولتها مي توانستند با بستن ‏مطبوعات و اعمال سانسور بر چاپ كتاب، مانع جريان آزاد ‏اطلاعات شوند اما بستن مطبوعات و اعمال سانسوز در عصر ‏فرهنگ ديجيتال مانع مبادله فكر و خبر در جامعه نمي‌شود.‏
‏ 4- قهرمان دمكراسي در جامعه موج دوم روشنفكران ‏بودند (شاكله تفكر گنجي بر دفاع از روشنفكران استوار ‏است) اما در جامعه موج سوم قهرمان دمكراسي اينترنت است . ‏اينترنت امكان مبادله فكر و خبر بدون نظارت دولتها را ‏تمهيد مي‌كند . ‏
‏ 5- گنجي فرهنگ سياسي ما قبل اينترنتي دارد . چهار سال ‏قبل كه گنجي به زندان رفت اينترنت در ايران هنوز به صورت ‏جدي مطرح نبود اما امروز در كشور 2/3 ميليون كاربر ‏اينترنتي وجود دارد اگر خانواده هر كاربر اينترنتي را چهار ‏نفر محاسبه كنيم 6/13 ميليون نفر از جمعيت 39ميليون نفري ‏شهري به اينترنت وصل هستند، يعني كميتي حدود يك سوم جمعيت ‏شهري . ‏
‏ 6- اگر فرض كنيم اكثر كساني كه خط اينترنت دارند ‏ماهواره نيز دارند ، صورت مسئله تغيير مي‌كند. يك سوم ‏جمعيت شهري ايران بوسيله دهها تلويزيون و راديو فارسي ‏زبان خارج كشور و صدها سايت اينترنتي تغذيه فكري مي‌شوند. ‏با اعمال محدوديت براي مطبوعات، متقاضيان چنين ‏روزنامه‌هايي جذب اينترنت و ماهواره شدند . لذا محدوديتهاي ‏اعمال شده در عمل فلسفه وجودي خود را از دست داده‌ است.‏
‏ 7- چه ميزان از جمعيت ايران علاقمند به مطالعه سياسي ‏هستند؟ بنظر مي‌رسيد بدنه جمعيت علاقمند، اين نياز خود را ‏از طريق اينترنت و ماهواره تأمين مي‌كنند و حتي در صورت حذف ‏محدوديتهاي موجود براي مطبوعات، قشر نحيفي از آنها مجدداً به ‏مطبوعات عنايت نشان مي‌دهند . حتي شايد بشود ادعا كرد كه ‏اعمال محدوديت براي مطبوعات، سبب شد تا روي آوري به ‏اينترنت و فرهنگ ديجيتال شتاب بيشتر و كاذبي نيز پيدا كند.‏
‏ 8- برگرفته از مطالب فوق، اگر يكي از اهداف توسعه ‏سياسي، امكان دسترسي مردم به منابع متعدد و متنوع توليد ‏فكر و خبر باشد، چنين امري امروز عملاً حاصل است . ‏
‏ 9- دمكراسي مورد اشاره اكبر گنجي دمكراسي ماقبل ‏اينترنت است . در برابر دمكراسي ديجيتال در ايران دولت در ‏عمل و نه گفتار هيچ مانع جدي ايجاد نشده است . دمكراسي ‏الكترونيكي يك ويژگي شاخص دارد كه دولتها حتي اگر بخواهند ‏نيز نمي‌توانند مانع حركت جامعه به سمت آن شوند.‏

قدرت دولت ‏
‏ 1- پول عامل قدرت است . ‏
‏ 2- مهم‌ترين عامل قدرت دولت در ايران درآمد نفت است . ‏
‏ 3- درآمد نفت چگونه تقسيم مي‌شود؟ اگر متوسط درآمد نفت ‏ايران در سال را خوش‌بينانه 19 ميليارد دلار فرض كنيم ، ‏دولت با درآمد ريالي ناشي از فروش نفت چه مي‌كند؟
‏ 1-3- هزينه حقوق كارمندان وزارتخانه‌هاي دولتي ونه ‏شركتهاي دولتي در سال 1382، 6569 ميليارد تومان است اگر ‏دولت هر دلار را 815 تومان بفروشد 8 ميليارد و 61 ميليون ‏دلار از درآمد ريالي ناشي از فروش نفت صرف پرداخت حقوق ‏مي‌شود . ‏
‏ 2-3- دولت در سال 1382، حدود 1955 ميليارد تومان حق ‏بيمه پرداخت مي‌كند با محاسبه دلار 815 تومان، 398/2 ‏ميليارد دلار از درآمد نفت نيز در اين زمينه هزينه مي‌شود ‏‏. ‏
‏ 3-3- هزينه بخش دفاع منهاي حقوق 1600 ميليارد تومان يا ‏‏2 ميليارد دلار . ‏
‏ 4-3- هزينه استخراج نفت معادل ريالي فروش 6/3 مليارد ‏دلار ‏
‏ 5-3- پرداخت قسط وام خارجي = 3 ميليارد دلار ‏

نتيجه ‏
‏ 1- جمع موارد 5 گانه فوق مي‌شود 05/19 ميليارد دلار‏
‏ 2- به صورت بسيار صريح با درآمد ريالي ناشي از فروش ‏نفت دولت تنها مي‌تواند حقوق و حق بيمه 3 ميليون نفر ‏پرسنل وزارتخانه‌هاي دولتي را بپردازد ، علاوه بر آن با رقم ‏باقيمانده تنها مي‌تواند هزينه استخراج نفت ، اقساط وام ‏خارجي و هزينه دفاعي مملكت را تأمين كند . ‏
‏ 3- با درآمد ناشي از فروش نفت فقط مي‌توان در 5 زمينه ‏اقدام كرد . جز در 5 مورد فوق، مردم اگر از دولت توقع ‏ارائه خدمات و كالا نمايند بايد هزينه آن را بپردازند. ‏ والسلام ‏

حرف آخر ‏
‏ 1- دولت در ايران حالت انفعالي يافته است و ابتكار ‏عمل خود را در اقتصاد ملي از دست داده است . ‏
‏ 2- جز در پنج مورد فوق اقتصاد ايران به حال خود رها ‏شده است . دولت پولي ندارد كه در حوزه‌هاي چندان ديگري ‏دخالت كند . ‏
‏ 3- خاتمي را متهم به بي‌عملي مي‌كنند . ضمن اينكه اين ‏مطلب صحيح است اما مشكل اصلي كابينه خاتمي اين نيست، با ‏اين درآمد ريالي مگر جز در 5 حوزه فوق در قلمروهاي ديگر ‏هم مي‌توان دخالت كرد؟ قوي‌ترين مديريت عالم نيز اگر رئيس ‏جمهور كشور شود درآمد ريالي ناشي از فروش نفت را چگونه مي ‏خواهد تخصيص دهد؟
‏ 4- البته دولت درآمدهاي ديگر مثل درآمد مالياتي هم ‏دارد اما اگر بحث بر سر چگونگي توزيع درآمد نفت است با ‏درآمد نفت فقط مي‌توان حقوق و حق بيمه 3 ميليون پرسنل ‏دولتي را پرداخت بعلاوه هزينه بخش دفاع و اقساط وام خارجي، ‏در اين حالت اگر درآمد 18 ميليارد دلار باشد يك ميليارد ‏دلار هم كسر بودجه خواهد داشت . ‏
‏ 5- رئيس جمهور در ايران در حوزه اقتصاد چيزي بيشتر از ‏يك ماشين امضاء براي پرداخت حقوق و حق بيمه نيست . ‏
‏ 6- رئيس جمهور در ايران جز در5 مورد يك نقش تشريفاتي ‏دارد . ‏
‏ 7- مجلس نيز در حوزه اقتصاد جز در 5 مورد فوق يك نقش ‏تشريفاتي دارد . مجلس بر نحوه تخصيص اين درآمد نظارت مي‌كند ‏و هر سال آن را تصويب مي‌كنند . ‏
‏ 8- منظور از توسعه سياسي دو حوزه در نهاد قوه مجريه و ‏پارلمان چيست؟
‏ 9- فرض كنيم همين فردا انتخابات كاملاً دمكراتيك در ايران ‏برگزار مي‌شود و مجلس كاملاً منتخب مردم و رئيس جمهوري گزينش ‏شده به وسيله مردم در رأس كار قرار بگيرند، آيا مجلس و ‏رئيس جمهور جديد جز در 5 حوزه فوق امكان مانور چندان ‏ديگريي خواهند داشت .‏
‏ 10- رئيس جمهور و مجلس در ايران جز در 5 حوزه فوق و ‏حداكثر 5 حوزه ديگر اگر به آن اضافه شود من بعد يك نقش ‏تشريفاتي خواهند داشت چه به شيوه‌اي كاملاً دمكراتيك ‏انتخاب شدند و چه به شيوه‌اي نيمه دمكراتيك (مثل وضع ‏حاضر)‏

ماحصل كلام ‏
‏ 1- آزاد سازي اقتصاد در آمريكاي لاتين و شرق آسيا در ‏عصر دمكراسي ما قبل اينترنت تحقق يافت. در وضع موجود ‏دمكراسي ديجيتالي در عمق جامعه ايران ريشه كرده است .‏
‏ 2- آزادسازي اقتصاد در دو منطقه فوق بوسيله دولتهاي ‏مقتدر و حداكثري مديريت شد در وضع موجود در ايران دولت ‏حداقلي و فاقد اقتدار است . ‏
‏ 3- گنجي و اصلاح طلبان بايد مدل سياسي خود را براي تحقق ‏آزاد سازي اقتصاد در شرايط نفوذ عميق دمكراسي ديجيتال در ‏بدنه جمعيت شهري و در شرايط دولت و مجلس تشريفاتي تئوريزه ‏كنند.‏
‏ 4- قهرمان عصر دمكراسي ديجيتالي اينترنت است ونه ‏روشنفكران. عصر تجدد ذيل سرمشق روشنفكران در ايران سپري ‏شده است. جامعه ايران وارد عصر فرا تجدد شده است.‏
اين مقاله همزمان در روزنامه مردم سالاری منتشر شده است


مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع: آينده نگر


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ / Thursday 21st November 2024

اقتصاد فراصنعتی

+ اقتصاد از چشم‌اندازی زنانه مریم یوسفیان

+ انسان شناسی اقتصادی پیر بوردیو سعدیه صالحی

+ چطور می‌توانیم در زمان رکود اقتصادی بازهم موفق ظاهر شویم؟ حمیدرضا تائبی

+ خلاصه کتاب چالشهای مدیریت در قرن ۲۱،پیتر دراکر سید محمد افقهی

+ چرا زنان مدیران بهتری هستند داریوش نوروزی

+ اقتصاد خرد جوزف استیگلیتز

+ پروفسور مارگلین کسی است که تمامی مدارج اقتصاد نئوکلاسیک را تا انتها طی کرده است استفان مارگلین

+ نگاهی متفاوت در علت یابی کاستی های نظام آموزشی 

+ اقتصاد نفتی کارآفرینی و تولید علم را فلج کرده است 

+ چرا با وجود سخنرانی خوب از نتیجه جلسه راضی نیستید؟ 

+ چگونه مدیران را مدیریت کنیم مترجم: رویا مرسلی

+ ركود از جنگ و امريكا هم خطرناك‌تر است محسن رنانی

+ اقتصاد دانایی محسن عارف

+ نوآوری استراتژيک در چهار مرحله. نادیا شادوش

+ آينده نگري ، تحقیق و توسعه و نوآوری ، جهاني انديشيدن 

+ اقتصاد سیاسی، نفت و بحران اقتصادی ایران / گفت‌وگو با محسن رنانی دکترمحسن رنانی

+ یک دیدگاه فرآیندی از مدیریت دانش مترجم: مصطفی پارسانیا

+ راهنمایان گردشگری،‌ کاشفان سرمایه‌های نمادین دکترمحسن رنانی

+ تحلیل اقتصادی آزادی دکترمحسن رنانی

+ عصر مدیران. 

+ ايران پسا تحریم و بحران در شرکت‌های نفت بين‌المللی  سید کامران باقری

+ با حضور زنان در جامعه به توسعه می‌رسیم دکترمحسن رنانی

+ واكاوي نفت: رنـج اقتصـاد ايـران از سـه تـهديد در گفتگو با ناصر فکوهی دکتر ناصر فکوهی

+ طرحی برای آینده‌نگری اقتصاد ایران علیرضا صابونی‌ها

+ درک دموکراسی 

+ جدل رنانی و مصباحی‌مقدم بر سر توسعه 

+ افق‌های کوتاه مقیاس‌های کوچک فرشاد مومنی

+ صنعت‌داری یا صنعتی‌شدن؟ عباس شاکری

+ روند های جدید پویا در کارآفرینی 

+ خلاقیت راهکاری جهت توسعه گردشگری 

+ فرصت‌های از دست رفته بایزید مردوخی

+ راهکارهای تحقیق اقتصاد بدون نفت دکتر بایزید مردوخی

+ بیم و امیدهای نفتی سعیده شفیعی

+ روندها، فرصت‌ها و تهدیدها حسین تسلیمی

+ شجاعانه اما پر اشتباه دیدره مک کلاسکی/ استاد دانشگاه اقتصاد در شکاگو

+ توسعه انساني يعني توانمند سازي سیدمحمدسعید نوری‌نائینی

+ سودای تغییر بدون تغییر ، اساسی ترین مشکل بنگاههای خصوصی مهندس صلاح الدین همایون

+ دنیای نو اقتصاد نو 

+ مدیریت دانش در سازمان 

+ چطور سازمان ها یمان را برآینده متمرکز کنیم ؟  یان ویلسن / برگردان : مهندس حمید رضا عرفانیان

+ این رکود پایان ناپذیر…! 

+ ﺟﻬﺎﻧﻲﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺭﺍﻫﺒﺮﺩﻱ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺭﻭﺯﺑﻪ ﺣﺒﻴﺒﻲ

+ در آستانه دوره پایان نفت هستیم دکترمحسن رنانی

+ آنچه پیتر دراکر درباره‌ سال 2020 می‌دانست 

+ اصول مدیریت دولتی 

+ سال٩٤، پایان حضور دولت در عرصه توسعه دکترمحسن رنانی

+ بخشی از اقتصاد در آستانه ورشکستگی است دکترمحسن رنانی

+ ما نیازمند انقلابی پایدار هستیم 

+ چالشهای فراروی مدیریت منابع انسانی مهدی صانعی

+ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ ریشه نابرابری در کجاست؟ پل کروگمن

+ کروگمن، استگلیتز و توماس پیکتی جزء پرنفوذترین اقتصاددانان اکونومیست

+ تحصیل دانایی و مدیریت دانایی جان وَن بِویرن

+ تاثير اجزاء اقتصاد دانش محور بر بهره وري نيروي كار رضا خواجه نائيني

+ جهانی سازی یعنی ادغام اقتصادهای ملی/من منتقد سرسخت‌ راهبردهای‌ اصلاحی‌ مثل‌ «شوک درمانی» هستم/واکنش شدید علیه جهانی‌سازی‌، به علت افزایش نابرابری  استیگلیتز

+ پیش نیازهای اقتصاد دانایی محور زهرا شمسی

+ چرا در صنایع علم محور، قدرت رقابت جهانی نداشته ایم؟ علی بابایی

+ علم اقتصاد در ایران تبدیل به ایدئولوژی شده است 

+ اﺗﻢ, ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻗﺮن ﺑﻴﺴﺘﻢ, ﻧِﺖ، آﻳﻨﺪهي ﻣﺎﺳﺖ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ خدایان مدیریت چارلز هندی

+ اخلاق در رفتار سازمانی مهندس صلاح الدین همایون

+ مدیریت از زبان بزرگمهر بابک بهی

+ اقتصاد دانان فردا_2 

+ اقتصاددانان فردا 

+ رشد اقتصادی بدون سیاستگذاری هوشمندانه امکان پذیر نیست رعیا

+ خرما و کشمش جایگزین واردات شکر مهدی ازرقی

+ ايجاد يك جامعه يادگيرنده پروفسور جوزف استيگليتز

+ رشد اقتصادی در جهان کندتر می شود/ آیا بشر در آینده ثروتمندتر می شود؟ ندای ایرانیان

+ چرا هنوز به مدیران نیاز داریم؟ مترجم: فريبا وليزاده

+ سودهای بانکی مردم را خانه نشین کرد. ثروت های دروغین در اقتصاد پول مبنا دکتروحید شقاقی شهری

+ اقتصاد دیجیتالی  علیرضا ابراهیمی

+ رقابت جهاني در قرن 21 مصطفی مؤمنی

+ ساختارهای جدید سازمانی 

+ داﻧﺶ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮي در ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ Decision  آرش ﻣﻮﻣﻨﻲ

+ مدیر قرن بیست و یکم  ترجمه و اقتباس: تورج مجیبی و محسن محمدیان ساروی

+ چالش‌های سودآوری و رشد در سازمان‌های قائم به ذات فرنود حسنی

+ سازمان تندآموز  

+ روند آینده رقابت و تقسیم بازار در نظام بانکی ایران  فرنود حسني

+ سازمانهای یادگیرنده  

+ فرهنگ سازمانی سید محمدعلی رجبی

+ سیاست‌گذاری مناسب در خصوص رسیدن به اقتصاد دانش­محور هومن ابوترابی

+ جایگاه ایران در اقتصاد دانش‌محور هومن ابوترابی

+ نبرد با ادم اسمیت (و کارل مارکس) Daniel Jafari

+ بی عدالتی درمیان ثروتمندان زیاد شده / از ثروتمندان مالیات بیشتری بگیرید حتی اگر فقیر شوند 

+ کتاب “سرمایه در قرن ۲۱″ ”توماس پیکتی”  مدرسه اقتصاد

+ مدیریت و سازمان در قرن بیست و یکم  ’امیر یوسفی

+ مدیریت بحران، بحران مدیریت  امیررضا پوررضایی

+ هند و پاکستان در بازار لوازم‌التحریر ایران  

+ نگرشی جدید نسبت به روش های توسعه مدیریت  Gaurav Moda, Anshu Nahar, Jai Sinha

+ بهره گیری از ارتباطات داخلی برای پشبرد استراتژی بقای سازمان عادل میرشاهی

+ چين کپی‌کار را فراموش کنيد!  سيد کامران باقری

+ کارآفرینی و خلق ثروت بدون سرمایه مالی  

+ قابلیت‌های تصمیم‌‌گیری پايدار را به سازمان خود بیاورید  

+ مثبت اندیشی عاملی برای افزایش بهره‌وری در محیط کار  مترجم: نفیسه هاشم خانی

+ چرا مدیران منابع انسانی شانس کمتری برای مدیر عامل شدن دارند؟  مترجم: مریم رضایی

+ بشنويد که افراد دقيقا چه مي‌گويند؟! سيد محمد اعظمی نژاد

+ درگیری شدید سیاسی بین سنت گرایان و تجددگرایان حوزه اقتصاد ایران 

+ چالشهای یک مدیر درایران کنونی صلاح الدین همایون

+ مهارت‌های مدیریتی Eric McNulty



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995